ما در شیراز یک آیت الله داشتیم بنام آیت الله حمال.
این آیت الله حمال دو قران میگرفت میرفت بالای منبر اما آنقدر آن بالا پرت و پلا میگفت که صاحب مجلس مجبور میشد پنج قران بدهد تا بیاید پایین !
حالا حکایت ماست و این آقای ترومپت !
این آقای ترومپت چهار سال تمام رفته است بالای منبر و تا توانسته پرت و پلا و مهملات گفته . تا توانسته خورده و برده و دزدیده ! تا توانسته دروغ گفته . حالا که باید از منبر پایین بیاید و برود غاز چرانی، با هزار حیله و دبنگ و رذالت حاضر نیست از منبر پایین بیاید مگر اینکه همین فردا پس فردا به ضرب و زور دگنگ و آژان و آژان کشی از کاخ سپید بیرونش بیندازند
یکی رفته بود پیش طبیب که : آقای دکتر ! موی ریشم درد میکند
پزشک پرسید ؛ چه خورده ای؟
گفت : نان و یخ!
طبیب گفت : برو بمیر که نه دردت به درد آدمی میماند نه خوراکت .
حالا حکایت ماست و این آقای ترومپت حنابسته موی شارلاتان !
لابد شما هم توی این اوضاع احوال ویرتان گرفته است میخواهید بدانید این آیت الله حمال کیست؟
آیت الله حمال آخوندبسیار دهن دریده ای بود که حوالی سالهای ۳۰ در شیراز میزیست.
در سالهای پیش از کودتای بیست و هشت مرداد جوانان توده ای یا مصدقی تشویقش میکردند برود بالای منبر . او هم میرفت بالای منبر و مثلا میگفت « امام حسین در صحرای کربلا شمشیرش را کشید و خطاب به لشکریان یزید گفت : خواهر جنده ها ! بی ناموس ها ! چند نفر به یک نفر ؟!»