نماینده ویژه سازمان ملل در منابع غذایی - جین زیگلر - کتابی منتشر کرده است بنام امپراتوری شرم
او میگوید : در زمان انقلاب فرانسه ؛ ایده غذا رسانی بهمه آدمیان در روی زمین یک ایده آل دست نیافتنی بود ولی امروزه چنین کاری کاملا امکان پذیر است ؛ اما از آنجا که ثروت جهان در دست تعداد معدودی " فرماندهان جنگ اقتصادی " متمرکز شده ؛ این کار غیر ممکن بنظر میآید .
زیگلر می نویسد : در زاغه نشین های شمال برزیل ؛ بعضی مادران عصر ها آب را بار میگذارند و توی آن سنگ میریزند . آنها برای فرزندان خود که از بی غذایی گریه میکنند توضیح میدهند که بزودی غذا آماده خواهد شد در حالیکه امید دارند کودکان شان با شکم گرسنه بخواب بروند . آیا کسی می تواند شرمی را که مادر بیچاره احساس میکند اندازه بگیرد وقتی می بیند فرزندانش از گرسنگی شکنجه میشوند و او نمی تواند شکم شان را سیر کند ؟
تنها در همین برزیل - که بدهی خارجی اش دویست و چهل میلیارد دلار است - چهل و چهار میلیون نفر از بی غذایی رنج میبرند و جهانی که روزانه یکصد هزار نفر را از بی غذایی و بیماری میکشد نه فقط کاری میکند که " قربانیان " احساس شرم کنند بلکه ما که همدستان این قتل عام هستیم دست به کاری نمیزنیم
امپراتوری شرم در واقع امپراتوری سازمان های فرا ملیتی خصوصی است که توسط جهان وطنان هدایت میشود . پانصد تا از قدرتمند ترین این شرکت ها در سالی که گذشت 52 در صد تولید ناخالص ملی جهان - یعنی 52 در صد از کل ثروتی را که در این سیاره تولید میشود - در اختیار داشته اند .
در این امپراتوری شرم - که با قحطی و کمیابی سازمان یافته کنترل میشود - جنگ دیگر گاه به گاهی نیست بلکه دائمی شده است . دیگر صحبت از یک بحران و یک آسیب نیست بلکه حالت طبیعی وضعیت ماست .
زیگلر می نویسد : از طریق بدهی های خارجی ؛ گرسنگی یک سلاح کشتار جمعی شده که از سوی شرکت های فرا ملیتی برای در هم کوبیدن و استثمار مردم مورد استفاده قرار میگیرد .
او میگوید : رواندا یک جمهوری کشاورزی کوچک به مساحت 26 هزار کیلومتر مربع ؛ در منطقه کوهستانی آفریقای مرکزی است که کشاورزانش قهوه و چای تولید میکنند .
از آوریل تا ژوئن 1994 یک نسل کشی هراسناک در آنجا اتفاق می افتد که هشتصد هزار زن و مرد و کودک توتسی کشته میشوند .
قمه هایی که برای این نسل کشی مورد استفاده قرار گرفت از چین و مصر وارد شده بودند و اعتبار مالی اش نیز توسط یکی از بانک های بین المللی تامین شده بود .
امروز ؛ بازماندگان این فاجعه - یعنی یک مشت کشاورز بینوا - باید به بانک ها و دولت های اعتبار دهنده ؛ این وام را بپردازند در حالیکه وام برای خرید قمه هایی مصرف شد که از آنها نسل کشی کرده است :
** The Empire Of Shame
او میگوید : در زمان انقلاب فرانسه ؛ ایده غذا رسانی بهمه آدمیان در روی زمین یک ایده آل دست نیافتنی بود ولی امروزه چنین کاری کاملا امکان پذیر است ؛ اما از آنجا که ثروت جهان در دست تعداد معدودی " فرماندهان جنگ اقتصادی " متمرکز شده ؛ این کار غیر ممکن بنظر میآید .
زیگلر می نویسد : در زاغه نشین های شمال برزیل ؛ بعضی مادران عصر ها آب را بار میگذارند و توی آن سنگ میریزند . آنها برای فرزندان خود که از بی غذایی گریه میکنند توضیح میدهند که بزودی غذا آماده خواهد شد در حالیکه امید دارند کودکان شان با شکم گرسنه بخواب بروند . آیا کسی می تواند شرمی را که مادر بیچاره احساس میکند اندازه بگیرد وقتی می بیند فرزندانش از گرسنگی شکنجه میشوند و او نمی تواند شکم شان را سیر کند ؟
تنها در همین برزیل - که بدهی خارجی اش دویست و چهل میلیارد دلار است - چهل و چهار میلیون نفر از بی غذایی رنج میبرند و جهانی که روزانه یکصد هزار نفر را از بی غذایی و بیماری میکشد نه فقط کاری میکند که " قربانیان " احساس شرم کنند بلکه ما که همدستان این قتل عام هستیم دست به کاری نمیزنیم
امپراتوری شرم در واقع امپراتوری سازمان های فرا ملیتی خصوصی است که توسط جهان وطنان هدایت میشود . پانصد تا از قدرتمند ترین این شرکت ها در سالی که گذشت 52 در صد تولید ناخالص ملی جهان - یعنی 52 در صد از کل ثروتی را که در این سیاره تولید میشود - در اختیار داشته اند .
در این امپراتوری شرم - که با قحطی و کمیابی سازمان یافته کنترل میشود - جنگ دیگر گاه به گاهی نیست بلکه دائمی شده است . دیگر صحبت از یک بحران و یک آسیب نیست بلکه حالت طبیعی وضعیت ماست .
زیگلر می نویسد : از طریق بدهی های خارجی ؛ گرسنگی یک سلاح کشتار جمعی شده که از سوی شرکت های فرا ملیتی برای در هم کوبیدن و استثمار مردم مورد استفاده قرار میگیرد .
او میگوید : رواندا یک جمهوری کشاورزی کوچک به مساحت 26 هزار کیلومتر مربع ؛ در منطقه کوهستانی آفریقای مرکزی است که کشاورزانش قهوه و چای تولید میکنند .
از آوریل تا ژوئن 1994 یک نسل کشی هراسناک در آنجا اتفاق می افتد که هشتصد هزار زن و مرد و کودک توتسی کشته میشوند .
قمه هایی که برای این نسل کشی مورد استفاده قرار گرفت از چین و مصر وارد شده بودند و اعتبار مالی اش نیز توسط یکی از بانک های بین المللی تامین شده بود .
امروز ؛ بازماندگان این فاجعه - یعنی یک مشت کشاورز بینوا - باید به بانک ها و دولت های اعتبار دهنده ؛ این وام را بپردازند در حالیکه وام برای خرید قمه هایی مصرف شد که از آنها نسل کشی کرده است :
** The Empire Of Shame