دنبال کننده ها

۱۹ مرداد ۱۳۹۵

آقای موریس

شما این رفیق مان  - آقای موریس - را می شناسید . از آن جمهوریخواهان متعصب دو آتشه است . داستانش را چند ماه پیش برای تان تعریف کرده ام .
آقای موریس در شمال کالیفرنیا صد ها هکتار باغ زیتون دارد . سالهاست با من رفیق است . بمن میگوید : تو تنها دموکراتی هستی که با من رفاقت داری . من از دموکرا تها بدم میآید .
هفته پیش  ؛ هوای شهرمان بد جوری داغ شده بود . انگاری از آسمان آتش میبارید . کوههای دور و بر خانه مان هم دوباره آتش گرفته بود .
آقای بوریس بمن زنگ میزند و میگوید : حالا درجه حرارت شهرتان چقدر است ؟
میگویم : صد و چهار درجه . دیروز هم به صد و شش درجه رسیده بود .
میخندد و میگوید : اینجایی که من هستم درجه حرارت هفتاد و چهار است
میگویم : خوش به حالت
می پرسد : از آتش سوزی کوههای ناپا چه خبر ؟
میگویم : همچنان میسوزد .
میگوید : خداوند دارد از شما دموکرات ها انتقام میگیرد . تازه کجایش را دیده ای ؟ این عذاب اینجهانی است . منتظر عذاب آنجهانی هم باشید .
این آقای موریس با حزب اللهی های خودمان هیچ فرقی ندارد . گیرم که در بهشت آنجهانی اش از آن حوری های بلورین هفتاد ذرعی خبری نیست . نمیدانم . شاید هم باشد و ما خبر نداریم !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر