آقای جیم در کالیفرنیا زندانی است . بیست سی سالی باید توی زندان بماند . آدم کشته است .
آقای جیم دو سه سالی است پایش را توی یک کفش کرده است و میخواهد تغییر جنسیت بدهد . آقای جیم گویا از مرد بودن خیری ندیده است و میخواهد زن بشود .
در زندان سانفراسیسکو ؛ آقای جیم صدها نامه به زندانبان ها و دادستان کل نوشته است .
تغییر جنسیت آقای جیم صد هزار دلار خرج بر میدارد .
دولت ایالتی میگوید : ما از این پول ها نداریم . اگر هم داشته باشیم نمیدهیم
آقای جیم وکیل گرفته است و دولت ایالتی را به دادگاه کشانده است .
دیروز دادگاه فدرال به نفع آقای جیم رای داد .
آقای جیم انشاء الله بزودی به میمنت و مبارکی خانم گ جین " میشود و مالیات دهندگان بینوا باید خرج جراحی جناب آقای جیم سابق و جین لاحق را بدهند
.يادم ميآيد يكى دو سال پيش ، در گرما گرم كار تابستانى ، يك جوان سالم و قلچماق و قبراق آمد سراغ ما و گفت : آقا ! من تازه از زندان در آمده ام ميشود به من كار بدهى ؟؟
ما هم نگاهى به قد و بالاى اين جوان رشيد انداختيم و ديديم طفلكى اگر چه قاشق ندارد با آن آش بخورد اما جان ميدهد براى كار هاى سخت و سنگين .
گفتيم : ساعتى ده دلار به شما ميدهيم اينجا بنشينيد و اين پرتقال ها را بريزيد توى جعبه و بگذاريد توى سرد خا نه .
جوانك آستين هايش را بالا زد و شروع كرد به كار كردن . پس از يكى دو ساعت كه سرى به ايشان زديم ديديم در سايه ى درخت نشسته است و خوش خوشان سيگار دود ميكند . نگاهى به جعبه هاى پرتقال انداختيم و ديديم انگار ميخواهد فيل را با ملاقه آب بدهد وبه اندازه ى يك بچه ى هشت ساله پرتقال توى جعبه كرده است . چيزى نگفتيم و به خودمان گفتيم خر كه با بوسه و پيغام آب نمى خورد ، لابد يواش يواش راه مى افتد .
فردايش هم آمد و تا ظهر كار كرد . كار كه چه عرض كنيم ؟ بازى بازى كرد و وقت كشى فرمود . عصر نشده بود كه آمد سراغ ما و گفت : آقا ! حقوق مان را بده ، ما ميخواهيم برويم !
گفتيم : كجا برويد ؟؟ مگر نمى خواهيد كار كنيد ؟؟
گفت : نه آقا ! ما حوصله ى اينجور كار ها را نداريم ، بر ميگرديم زندان ! آنجا خيلى راحت تر است !!
و حقوقش را گرفت و رفت .
آقای جیم دو سه سالی است پایش را توی یک کفش کرده است و میخواهد تغییر جنسیت بدهد . آقای جیم گویا از مرد بودن خیری ندیده است و میخواهد زن بشود .
در زندان سانفراسیسکو ؛ آقای جیم صدها نامه به زندانبان ها و دادستان کل نوشته است .
تغییر جنسیت آقای جیم صد هزار دلار خرج بر میدارد .
دولت ایالتی میگوید : ما از این پول ها نداریم . اگر هم داشته باشیم نمیدهیم
آقای جیم وکیل گرفته است و دولت ایالتی را به دادگاه کشانده است .
دیروز دادگاه فدرال به نفع آقای جیم رای داد .
آقای جیم انشاء الله بزودی به میمنت و مبارکی خانم گ جین " میشود و مالیات دهندگان بینوا باید خرج جراحی جناب آقای جیم سابق و جین لاحق را بدهند
.يادم ميآيد يكى دو سال پيش ، در گرما گرم كار تابستانى ، يك جوان سالم و قلچماق و قبراق آمد سراغ ما و گفت : آقا ! من تازه از زندان در آمده ام ميشود به من كار بدهى ؟؟
ما هم نگاهى به قد و بالاى اين جوان رشيد انداختيم و ديديم طفلكى اگر چه قاشق ندارد با آن آش بخورد اما جان ميدهد براى كار هاى سخت و سنگين .
گفتيم : ساعتى ده دلار به شما ميدهيم اينجا بنشينيد و اين پرتقال ها را بريزيد توى جعبه و بگذاريد توى سرد خا نه .
جوانك آستين هايش را بالا زد و شروع كرد به كار كردن . پس از يكى دو ساعت كه سرى به ايشان زديم ديديم در سايه ى درخت نشسته است و خوش خوشان سيگار دود ميكند . نگاهى به جعبه هاى پرتقال انداختيم و ديديم انگار ميخواهد فيل را با ملاقه آب بدهد وبه اندازه ى يك بچه ى هشت ساله پرتقال توى جعبه كرده است . چيزى نگفتيم و به خودمان گفتيم خر كه با بوسه و پيغام آب نمى خورد ، لابد يواش يواش راه مى افتد .
فردايش هم آمد و تا ظهر كار كرد . كار كه چه عرض كنيم ؟ بازى بازى كرد و وقت كشى فرمود . عصر نشده بود كه آمد سراغ ما و گفت : آقا ! حقوق مان را بده ، ما ميخواهيم برويم !
گفتيم : كجا برويد ؟؟ مگر نمى خواهيد كار كنيد ؟؟
گفت : نه آقا ! ما حوصله ى اينجور كار ها را نداريم ، بر ميگرديم زندان ! آنجا خيلى راحت تر است !!
و حقوقش را گرفت و رفت .