آن قدیم ندیم ها - در عهد پادشاه وزوزک - که ما در تبریز دانشجو بودیم ؛ یک فرشته خانمی داشتیم که میخواست هنر پیشه سینما بشود .
بچه ها اسم این فرشته خانوم را گذاشته بودند فرشته رحمت !چرا که تنها خواجه حافظ شیرازی بود که ابواب رحمت این فرشته خانوم برویش باز نشده بود .
از آنجا که در دنیا همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد ؛ انقلابی شد و آقایانی رفتند و یک مشت آتا و اوتا بلند و کوتاه آمدند و یکوقت ما دیدیم سر و کله این فرشته خانم توی اداره مان پیدا شده و آنچنان خودشان را در چادر چارقد پیچیده اند و آنچنان امر و نهی و " این را بپوش آنرا نپوش " صادر میفرمایند که انگاری از روز ازل تاکنون هیچ بنی آدمی که نه ؛ بلکه هیچ آفتاب مهتابی زیر و بالا و جاهای خوب خوب ایشان را ندیده است
سالی گذشت و بمصداق " ده خوب است برای کدخدا و برادرش " ما بار و بندیل مان را بستیم و قبل از اینکه آواره کشور ها و قاره ها بشویم ؛ دو سه سالی از ترس آدمخواران اسلامی در غبار زمان و زمانه گم شدیم و مدتها از این فرشته رحمت خبری نداشتیم تا اینکه پریروز ها دیدیم ایشان در یک فیلم آبدوغ خیاری نقش اول را بعهده دارند و الحمد الله به مشروطه شان رسیده اند .
وقتی داشتیم اسامی بازیگران این فیلم آبدوغ خیاری را نگاه میکردیم دیدیم این فرشته رحمت اسم مبارک شان را به " هاجر " تغییر داده اند تا بقول معروف از مزایای آن بر خور دار بشوند .
با خودمان گفتیم : وقتی جناب آقای فریدون اسم شان را به آ شیخ حسن تغییر میدهند چه اشکالی دارد فرشته رحمت ما هم بشود هاجر ؟ به گاو و گوسفند کسی که آسیبی نمیرسد . میرسد ؟
فقط نمیدانیم که درهای رحمت بیکران ایشان همچنان بروی طالبان و طلابان باز است یا نه یا بقول شیرازی ها آدم آهک میشود !!