دنبال کننده ها

۵ بهمن ۱۴۰۳

اینجا کسی به کسی نیست

این یکی از زیباترین و اندوهبارترین سروده های سیمین بهبهانی است که خشم و نفرت و نومیدی و بی پناهی وحیرانی و عصیان از بند بند آن میبارد :
بگذار ساده بگویم ، اینجا کسی به کسی نیست
بیداد از پی بیداد، دادا که دادرسی نیست
گویند آنکه غریق است بر هر حشیش زند دست
با من بگو که چه بایست ، گر دسترس به خسی نیست
محکوم پنجه ظالم ، خرد از شکنجه ظالم
فریاد پیشکشم باد ، در سینه ام نفسی نیست
تا بسته اند دهانم ،آواز شاد نخوانم
آن قمری ام که مکانم جز گوشه قفسی نیست
خاموش وخسته به کنجی، از پا نشسته به کنجی
دیگر برای رسیدن در سر مرا هوسی نیست
ای من که صبر نداری ، عجز و زبونی و زاری
در گوش دشمن بدخواه، جز ناله جرسی نیست
بر خیز و سینه سپر کن ، دستی بر آر و خطر کن
کبریت سرخ بترکان ، فرصت که مانده بسی نیست
بشکن، بسوز ، فنا کن ، بنیاد تازه بنا کن
یاری طلب مکن از کس، کاین جا کسی به کسی نیست
May be an image of 1 person and scarf
All reactions:
Mostafa Azizi and 592 others

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر