ما یک رفیقی داریم نقاش است ، کتاب هم ترجمه میکند ، گهگاه دلشان برای مان تنگ میشود تلفن میزند امریکا با هم گپ میزنیم.
این رفیق مان در شهر کرد زندگی میکند اما بینی و بین الله ما نمیدانستیم شهر کرد کجاست! روی مان هم نمیشد بپرسیم این شهر کرد کجای کره زمین است ( از بس ما خجالتی هستیم ها ! حوصله گوگل و موگل را هم نداشتیم . حالا نیایید هی مته به خشخاش بگذارید که آقای گیله مرد پس گوگل را برای چه ساخته اند )
آقا ! ما که سوات درست حسابی نداریم ، درس جغرافیای مان هم که چندان تعریفی ندارد ؛ از ریاضی هم که از بیخ عرب عرب هستیم ؛ فیزیک و شیمی و علم الاجتماع و علم الاشیا هم که نمیدانیم ؛ انشای مان هم که چنگی به دل نمیزند ؛ چطور است برویم ایران استاد دانشگاه بشویم ؟ اصلا چطور است برویم رییس دانشگاه تهران بشویم ؟ مگر این دکاتره قمه کش داش مشدی قداره بند را که حالا استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاهها شده و خر را با آخور میخورند خانوم زاییده ما را کنیز ؟
آقا ! حالا که شما دارید به بیسوادی مان قاه قاه میخندید میشود بفرمایید بمپور کجاست ؟ میدانید بازکیاگوراب کجاست ؟ میشود بفرمایید یاسوج و چناران و سیمکان و لامرد کجای نقشه جغرافیا قرار دارند ؟ اصلا میدانید میان پشته کجای دنیاست ؟ هیچ از « جمهوری دموکراتیک خلق شیخان بر وتوابع » خبر دارید ؟ آیا میدانستید ما در همین ینگه دنیا کرمان و پرشیا و ایران داریم ؟ گیرم ایران مان در ینگه دنیا دو تا A دارد (IRAAN)
پس برای چه دارید بر بیسواتی آقای گیله مرد می خندید؟ برای چه هی زیر پای مان یا صابون میمالید یا پوست خربوزه می اندازید؟
شما هم عجب آدم هایی هستید ها !؟
——
پی نوشت: ما همه اینها را نوشتیم سر صبحی شما را بخندانیم وگرنه عالم و آدم میدانند جناب آقای گیله مرد هفت هشت تا لیسانس وفوق لیسانس و دکترا دارد ودر زمان آناعلیحصرت رحمتی پلوفوسول دانشگاه بوده است ! تازه دکترایی را هم که از دانشگاه سوربن گرفته ایم به حساب نیاورده ایم !
نقاشی از : سیاوش روشندل -
هنرمند مقیم شهر کرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر