ملک الشعرای بهار ، شعری در نکوهش و چند سروده ای هم در مدح رضا شاه دارد .
از جمله میگوید :
اندرین ملک شه رضا کردند
پس چندی از او برنجیدند
عیب او جمله بر ملا کردند
چونکه بدنام گشت و کرد فرار
افتخاری دگر نصیب ما کردند
طفل آن دزد بی مروت را
اندرین ملک پادشا کردند
ملک الشعرای بهار اگر چه در دوران سلطنت رضا شاه به داغ و درفش حکومتی گرفتار آمد و طعم تلخ زندان و تبعید را چشید اما قصیده بالا بلندی هم در ستایش رضا شاه دارد که برخی بر این باورند آنرا نا خواسته و به اجبار و بمنظور رهایی از زندان رضا شاهی سروده است .
چند بیتی از آنرا نقل میکنم :
امروز روز عزت دیهیم وافسر است
عصری بلند پایه و عهدی منور است
جاه و جلال گمشده در پیشگاه ملک
بر سینه دست طاعت و بر آستان سر است
بگشوده است بال به هر جا عقاب جنگ
واینجا همای صلح و صفا سایه گستر است
این فرصت و فراغت و این نعمت و رفاه
مولود کوشش ملک ملک پرور است
عمرش دراز باد که در روزگار او
هر روز کار ما ز دگر روز بهتر است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر