از ایران برای مان مهمان آمده بود . روی میز صبحانه چهار پنج نوع پنیر گذاشته بودیم . مهمان مان پنیرها را میچشید و میگفت : عالی است اما هیچکدام شان مزه پنیر لیقوان را نمیدهند !
ِیاد آن درویش ایرانی در وین افتادم که با کشکول و من تشاء و زلم زیمبوهای درویشی در خیابان های وین بالا و پایین میرفت و با خودش زمزمه میکرد که نفس حق است !.
میگوید : اهل خاک
- کدام خاک ؟
- علی آباد مازندران
می پرسند : کدامیک از شهر های اروپا را دیده ای ؟
میگوید : پاریس ؛ لندن ؛ وین
میپرسند : بنظر شما کدامیک از شهر های اروپا قشنگ تر است ؟
میگوید : وین پایتخت اتریش بسیار زیباست اما بپای علی آباد خودمان نمیرسد .
حالا حکایت ماست .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر