در اسناد دوره صفوی میخواندم که :
شاه اسماعیل اول در سال ۹۱۰ هجری قمری که در یزد بود نامه ای از سلطان حسین میرزا بایقرا دریافت کرد که در آن پادشاه تیموری اورا بجای «شاه اسماعیل » میرزا اسماعیل خطاب کرده بود .
آتش خشم شاهانه آن صوفی آدمخوار چنان زبانه کشید که به شهر طبس تاخت و هفت هزار تن از مردم بینوای آنجا را - که رعایای سلطان حسین بایقرا بودند - کشت و آتش غضب نواب همایونی به خاموشی گرایید .
این شاهنشاه بر ما مگوزیددر این نامه خطاب به کازاک ها با توپ وتشرچنین فرمود :
«در مقام سلطان، پسر محمّد، برادر خورشید و نوه ماه، شاه مقدونیه و بابل و اورشلیم و مصر علیا و سفلی، امپراتور امپراتورها، حاکم حاکمان، شوالیه شکست ناپذیر و نگهبان پیروز مدفن عیسی مسیح در اورشلیم ، نماینده برگزیده و مبعوث خداوند، امید و آرامشبخش همه مسلمانان و مدافع همیشگی مسیحیان، فرمان میدهم که شما کازاک های زاپوروژی داوطلبانه و بدون کوچکترین مقاومتی خودتان را تسلیم من کنید .»
اصل این نامه در یکی ازموزه های اروپاست اما پاسخ کازاک ها هم براستی خواندنی است و مجموعه ای از دشنام های جدید به دانشنامه فحش های گیتی افزوده است .
متن پاسخ سرکرده کازاک ها به سلطان محمد چهارم چنین است:
«سلام
به تو سلطان ترک، رفیق و همراه ابلیسِ نحس، نوکر شخص شیطان:
تو چه شوالیه بلندمرتبه ابلیسی هستی که نمیدانی چگونه خارپشتی را با کونلخت خود به کشتن دهی ؟
تو و لشکریانت استفراغ شیطان را میل بفرمایید .
تو مادر جنده ابله هرگز پسران مسیح را تحت فرمان خود نخواهی یافت.
قشون تو ما را نمیترساند و در خشکی و دریا به جنگ با تو ادامه خواهیم داد.
تو شاگرد آشپز بابل، گاریچی مقدونیه، باده فروش اورشلیم، بزچران اسکندریه، خوک چران مصر علیا و سفلی، ماده خوک ارمنستان، بچهکون تاتاران ، جلاد کامنتز (شهری در اکراین)، نوه شخص شیطان، ای بزرگترین ابله دست و پا چلفتی این دنیا و دنیای مردگان . و ای شرمسار پیشگاه خدا ، ای هالو ، پوزه خوک، کون مادیان، دمپایی چوبی قصاب، سیه روی تعمید نیافته . ناقص الخلقه ،این چیزیست که قزاقها باید به تو بگویند، تو حتی لایق خوکچرانی نیستی. تو میخواهی به مسیحیان دستور بدهی؟!
تاریخ این نامه را نمینویسم چون تقویم نداریم، ماه در آسمان است، سال در کتاب . و روز اینجا همان است که در دیار تو . و برای این کمبود میتوانی کون ما را ماچ کنی!
ایوان سیرکو، سرکرده کُچوی و تمامی لشگرکازاک های زاپوروژی.
————-
این یاد داشت را با بهره گیری از پژوهش های دوست نازنینم فریدون معزی مقدم نوشته ام
نقاشی از :
ایلیا رپین
نامه کازاکهای زاپوروژی به سلطان محمد چهارم عثمانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر