یکی میگفت در تهران از یکی آدرس پرسیدم .
.گفت : دنبالم بیایید تا نشان تان بدهم
ما هم رفتیم دنبالش تا رسیدیم دم در خانه اش.
گفت : ای وای ، ببخشید ، حواسم نبودشما دارید پشت سرم میآیید! باید سه تا چهارراه جلوتر می پیچیدید دست راست !
آمدیم راه بیفتیم بر گردیم گفت : حالا که تا اینجا آمده اید بیایید یک استکان چای با هم بخوریم. ما هم رفتیم خانه اش . نشستیم چای خوردیم. شام هم ما را نگهداشت .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر