دیشب جای تان خالی رفتیم جشن شب شیراز.
دویست نفری آمده بودند . سازمان مهر برگزار کننده اش بود .
شب شیراز همراه بود با سالاد شیرازی ، شعر شیرازی ، رقص شیرازی . موسیقی شیرازی . لوبیا پلو شیرازی . رنگینک شیرازی و فالوده شیرازی .
شبی بود خوش .
همسر جان شعری از بیژن سمندر را خواند که:
شیرازومیگن نازه با اون آفتوجنگش ….
ما هم رفقای پار وپیرار را دیدیم و ماچی و بوسه ای و آغوشی و گلایه ای که : آقا ! تو کجایی پیدایت نیست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر