دنبال کننده ها

۱۸ فروردین ۱۴۰۲

نظمیه در زمان قاجار

نظمیه یا شهربانی در زمان ناصرالدین شاه قاجار و به تقلید از سازمانهای اروپایی در ایران تأسیس شد،.
تأسیس اداره نظمیه كه آن را «اداره نظمیه و امنیه و احتسابیه دارالخلافه» نام گذاردند در ربیع الثانی سال ۱۲۹۶ صورت گرفت و چهارصد پلیس پیاده و شصت پلیس سوار استخدام شدند و خانه یی در خیابان چراغ گاز اجاره شد تا تشكیلات اداره پلیس تهران در آن مستقر شود.
گزارشهای نظمیه از محلات طهران
سنگلج ـ مشهدي حيدر حلاج ديشب مي خواسته برود بالاي بام بخوابد. زنش مانع مي شود. مشار اليه قبول نكرده، مي رود مي خوابد. اواسط شب براي حاجتي برخاسته، از بام افتاده، سرش شكسته و خون از گوش او رفته، به فاصله ساعتي فوت مي كند. (ص۷)
محله دولت ـ ديشب عيال مشهدي حسين نام با شوهرش نزاعشان شده، ضعيفه به رييس محله شكايت مي كند. رييس محله فرستاده، تحقيقات كرده، معلوم مي شود كه مشار اليها بدون اذن شوهرش با همسايه ها به حضرت عبدالعظيم (ع) رفته است. مشار اليها از او مؤاخذه نموده نزاع جزيي كردند، آنها را صلح مي دهند.
چالميدان ـ ديروز مشهدي حسين نام به رييس محله اظهار مي دارد كه يك رأس الاغ من در بيرون دروازه مفقود شده است. رئيس محله چند نفر فرستاده جستجو كرده الاغ مشار اليه را پيدا نموده آورده، به او مي سپارند، با كمال امتنان مي برد. (ص ۳۲)
سنگلج ـ ديشب شخصي از عابرين در خيابان گمرك عبور مي كرده، يك مرتبه به يكي از چاههايي كه در آنجا است افتاده. اجزاي پليس رسيده ملتفت گرديده به زحمت او را از چاه بدون عيب و نقص بيرون مي آورند. (ص۲۸۹)
عودلاجان ـ استاد احمد ارسي دوز كه مدتي قبل به زيارت مشهد مقدس مشرف شده بود مراجعت كرده ديروز وارد دارالخلافه شده است كسانش تشريفاتي براي ورود او ترتيب داده بودند. (ص۴۷۴)
محله دولت ـ مشهدي جواد توتون فروش كه شخص پيرمردي بود دختر ده دوازده ساله[اي] را به نكاح خود درآورده هنوز عروسي نكرده بود، روز گذشته به خانه عروس خود رفته سركشي كرده به دكان آمده نزديك به غروب يك مرتبه افتاده از هوش مي رود. مادر زنش رفته او را به خانه آورده به فاصله جزيي فوت نموده است. ميرزا حسين، طبيب اداره پليس با يكي دو نفر طبيب ديگر فرستاده شدند جنازه او را ديده تصديق دادند كه سكته كرده است جنازه اش را امانت گذاردند تا بعد از ۲۴ ساعت دفن نمايند. (ص۵۵۴)
سنگلج ـ ديروز زن مشهدي محمد نام به حمام رفته طفل كوچك خود را در خانه نزد ضعيفه منسوب خودش مي گذارد. ضعيفه مي بيند طفل زياد گريه و بي تابي مي كند جزيي ترياك به او مي دهد حال طفل منقلب گرديده صبح آن روز فوت مي شود. ضعيفه مذكوره به مادر طفل مي گويد كه من ترياك دادم. چون عمداً مشاراليها اين كار را نكرده بود، مادر طفل حرفي نزد و طفل را به خاك مي سپارند.(ص۵۱۲)
از : سایت «ایرون» - به سردبیری آقای جهانشاه جاوید
No photo description available.
All reactions:
50

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر