زمانی که آصف الدوله شیرازی والی خراسان بود چند مستشرق فرانسوی به توس آمدند و از روی آثار تاریخی تشخیص دادند که تپه وسط باغ قائممقام محل دفن فردوسی است.
آصف الدوله دو اتاق خشت و گلی روی آن تپه ساخت تا بعدا بنای آرامگاه فردوسی را بر روی همان تپه بسازداما از حکومت معزول شد و آنجا هم به حال خود رها شد .
آصف الدوله وقتی که حاکم خراسان بود در صدد بر آمد املاک یکی از خوانین خراسان را خریداری کرده به زور از چنگ او در بیاورد .
صاحب ملک برای فرار از اجرای این امر ، املاک خود را به عبدالحسین خان نصرت الملک اجاره داد و خودش در حرم حضرت رضا بست نشست.
والی خراسان دستور داد او را از بست خارج کنند و آنگاه سر آن بیچاره را بریدند . این پیشامد غوغایی در مشهد براه انداخت که یکی از سلسله جنبانان و محرک سرشناس آن شاهزاده ابوالحسن میرزا شیخ الرییس شاعر معروف نوه فتحعلیشاه قاجار بود .
سرانجام آصف الدوله از حکومت معزول و شیخ الرییس هم روانه عشق آباد شد .
شیخ الرییس هنگام خروج از خراسان شعری خطاب به ناصرالدینشاه سرود و توسط نایب السلطنه برای شاه فرستاد :
نایب السلطنه ، بر گو به شه پاک سرشت
که ادیبی ز خراسان بتو این بیت نوشت
آصف و ملک خراسان به تو باد ارزانی
ما ره عشق گرفتیم ، چه مسجد چه کنشت
و شاه در پاسخ این دو بیت را نوشت :
نایب السلطنه ! بر گوبه خراسانی زشت
که شهنشاه جواب تو به این بیت نوشت :
آصف ار بد بشما کرد جزا خواهد دید
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
این را هم بگویم که در گیر و دار بلوای خراسان ، دولتیان صلاح می بینند که ظل السلطان برای سرکوبی شورشیان راهی خراسان شود
ظل السلطان از اصفهان تلگرافی به این مضمون برای مردم خراسان فرستاد :
«خراسانیان !بجای خود می نشینید ؟ یا از جای بر خیزم ؟ »
سر انجام بلوای خراسان بدست مردمان خیر اندیش آن سامان خاموش شد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر