محمد ولی خان تنکابنی ملقب به سپهدار اعظم (و سپس سپهسالار اعظم )سیاستمداری بود که سه دوره نخست وزیر ایران بود .
او در کنار سردار اسعد بختیاری یکی از دو فرمانده سپاهیان مشروطه خواه بود که فرماندهی مجاهدین مازندران و گیلان و قزوین را در فتح تهران و احیای مشروطیت و خلع محمد علیشاه از سلطنت بر عهده داشت .
او یکسالی نخست وزیر احمد شاه قاجار بود و همان زمانی است که عارف قزوینی را به چوب بستند ولی در ازای آن خانه ای هم به عارف بخشید .
روزی پستچی برایش نامه ای آورد ، چون خواست به او انعامی بدهد با آنهمه تمول دیناری در اختیار نداشت . این وضع بر او گران آمد .به پستچی گفت : صبر کن بروم انعام برایت بیاورم .
پستچی اندکی صبر کرد . ناگهان صدای گلوله از داخل خانه به گوش رسید . سپهدار اعظم خودش را کشته بود .
در وصیت نامه ای که قبلا نوشته بود چنین آمده است :
« عمر من هشتاد و سه سال است .تمام نیک و بد . جنگ و دعوا. مسافرت ها . سنگرهای جنگ . پادشاه برداری و پادشاه نشانی.
حالا دولت ایران از من جریمه میخواهد که چرا مال روس ها را نداده و خوردی . حالا جریمه و تاوان بده ! خاک بر سر ما »
پس بیجهت نیست که میگویند هرکس بخواهد قدمی در راه آبادانی ایران بردارد خودش خانه خراب خواهد شد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر