نوا جونی با مامانش رفته نیویورک. اولین بار است که نوا جونی به نیویورک میرود . برایش تجربه خوبی خواهد بود .
بابا بزرگ و آرشی جونی را با خودشان نبرده اند . گفته اند مادر و دختر میخواهند تنها باشند . آرشی جونی امروز صبح کمی اوقات تلخی کرد و با اخم و تخم راهی مدرسه شد . قرار است بابا بزرگ و آرشی جونی فوریه آینده برویم مکزیک . البته نوا جونی هم همراه ما خواهد بود . مگر میشود بدون نوا جونی جایی رفت ؟
ده دوازده سال پیش که همراه دخترم برای اولین بار نیویورک رفته بودیم من با دیدن آسمانخراش هایش با خودم میگفتم : خدایا ! اینجا دیگر کجاست ؟ این آسمانخراش ها را چطوری ساخته اند ؟ همیشه هم گفته ام کسیکه نیویورک را ندیده باشد انگار امریکا را ندیده است. سانفرانسیسکو در برابر نیویورک دهکده ای بنظر میآید .
من نیویورک را بسیار دوست میدارم اما نمی توانم در چنان شهری زندگی کنم . ما دهاتی های امریکایی هستیم !نیویورک جای ما نیست. اما دلم برای تئاتر های برادوی تنگ میشود . نمایش کمدی رمانتیک موزیکال Hairspray رادر نیویورک دیدم و دلم میخواهد باز هم بروم آنجا نمایش های دیگر را ببینم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر