۱- ما به عمر کوتاه خودمان شاهد بودیم که یکی در کلاس دانشگاه از استادمان می پرسید : ژان پل سارتر آذربایجانی بود ؟
یکی هم بود خیال میکرد نیما یوشیج نوعی پلو پز ژاپنی است
جدی میگویم به حضرت ابر فرض
۲-چند سال پیش رفته بودیم مکزیک. رفته بودیم شهر ماساتلان Mazatlan
رفتیم گورستانش. پرسه ای در میان گور ها زدیم. سنگ قبر جالبی دیدیم:
نام : حوزه گونزالس
تاریخ مرگ : فلان روز و فلان سال
زیرش هم نوشته بود :
«خدایا ! مواظب جیب هایت باش!»
بگمانم آن مرحوم مغفور تا زنده بود به شغل شریف جیب بری مشغول بود
۳-در ازمنه ماضیه! گذرمان افتاده بود به پاریس( البته آنوقت ها پاریس هنوز بنگلادش نشده بود )
رفتیم به یک رستوران یونانی در محله کارتیه لاتن تا بقول علما استخوانی سبک کنیم
ارکستری داشت که می نواخت ! نشسته و ننشسته دیدیم دارد آهنگ های ویگن را میزند
به رفیقم گفتم : یعنی اینها فهمیده اند ما ایرانی هستیم که چپ و راست آهنگ های ویگن را می نوازند ؟
خندید و گفت: نه جانم! ویگن آهنگ های اینها را هنرمندانه کپی کرده و بما اهالی محترم نیرنگستان آریایی اسلامی چپانده است !
جای شما خالی بود البته!
این را هم بگوییم همینکه ما وارد رستوران شدیم پریرویی خوش قد و بالا یک ظرف چینی را زیر پای مان کوبید و هزار تکه اش کرد
گویا رسم آن رستوران چنین بود
اینکه پول آن کاسه چینی را روی صورتحساب مان کشیدند یا نه ؟ الله اعلم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر