دنبال کننده ها

۱۹ شهریور ۱۴۰۰

قوره تراق

آقا ! این آقای باریتعالی با ما بد جوری سرلج افتاده است . پارسال همین موقعها جای تان خالی رفته بودیم ایالت واشنگتن بلکه استخوانی سبک کنیم و هوای تازه ای استنشاق بفرماییم . یکوقت دیدیم جنگل های آنجا آتش گرفته است و کم مانده است توی دود و آتش خفه بشویم . ترسیدیم برگشتیم آمدیم ولایت خودمان اما هنوز پای مان به ولایت مان نرسیده بود که یکبار دیگر گرفتار چنان آتش و دودی شدیم که کم مانده بود جزغاله بشویم و به رحمت خدا برویم .به عیال گفتیم عیال جان انگاری این آقای باریتعالی ما را با ابرهه و لشکریان فیل سوارش عوضی گرفته است بنا بر این تا با ابابیل اش به جنگ مان نیامده بهتر است جل و پلاس مان را جمع کنیم بزنیم به چاک و به جای امنی پناه ببریم ؟ این بود که خانه مان را فروختیم و خانه دیگری حول و حوش یک دریاچه ای خریدیم بلکه جناب آقای باریتعالی نتواند دوباره یقه مان را بگیرد و خانه زندگی مان را به آتش بکشد .اما هنوز بار و بندیل مان را جا بجا نکرده بودیم دیدیم دو باره بوق و شیپور و آژیر بیدار باش و « دور شو کور شو» به صدا در آمده است و اگر جان مان را بر نداریم و در نرویم ممکن است در زمره شهدای اسلام در بیاییم !
خدا را صد هزار مرتبه شکر بالاخره باد موافق وزیدن گرفت و ما از این معرکه به سلامت جستیم اما این آقای باریتعالی هنوز دست از سر مان بر نداشته است و مدام شب نیمه شب بما دندان قروچه میآید و نمیگذارد در این پیرانه سری سر راحت ببالین بگذاریم و با خیال راحت این جام شراب پیل افکن شبانه مان را سر بکشیم .
دیشب جای تان خالی با سه چهار تا از رفقا جمع شدیم و رفتیم گوشه دنجی نشستیم وسه چهار لیوان آبجوی تگری فرد اعلا نوشیدیم و پس از حل و فصل معضلات جهانی! سرخوش و مست و شنگول آمدیم خانه مان بلکه شبی را بی قیل و قال به صبح برسانیم ، یکوقت دیدیم آسمان بالای سرمان چنان تیره و تار شده و چنان رعد و برقی - یا بقول شیرازی ها چنان قوره تراقی - میآید که همین حالاست زمین و آسمان کن فیکون بشود .رادیو مان را روشن کردیم ببینیم چه خبر است . دیدیم هی اخطار پشت اخطار است که چپ و راست میآید و میگوید ای خلایق بهوش باشید که از این قوره تراق ها ممکن است آتش سوزی های تازه ای بوجود بیاید . خلاصه اینکه نه تنها همان چهار لیوان آبجوی تگری نابی که با رفقا نوشیده بودیم به کام مان زهر شد بلکه تا دم دمای صبح نتوانستیم چشم روی چشم بگذاریم.
خلاصه اینکه اگر شما با جناب آقای باریتعالی قوم و خویش سببی یا نسبی هستید و دعاهای تان مستجاب میشود به این آقای باریتعالی بفرمایید دست از سر کچل این گیله مرد بیچاره بردارد و ما را اینقدر نچزاند!
خدا رحمت کند مرحوم مغفور مظفر الدین شاه قاجار را . این شاهنشاه قدر قدرت عینهو خود ما از قوره تراق می ترسید ، یعنی هروقت صدای درق دروقی از آسمان بلند می‌شد چنان می ترسید که زیر عبای حجت الاسلام و المسلمین جناب سید بحرینی پنهان می‌شد تا از همه بلایات ارضی و سماوی در امان بماند
متاسفانه ما یک سید بحرینی نداریم تا در چنین مواقع خطیری زیر عبایش پنهان بشویم و امواج بلا را از سر بگذرانیم.
بد شانسی را می بینید آقا !؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر