دنبال کننده ها

۶ شهریور ۱۴۰۰

آبجو

رفته بودم دکتر . کجایم درد میکرد ؟ همه جایم!
دکتر خیلی جوان بود . از آن امریکایی های مهربان . همینطور که معاینه ام میکرد پرسید : سیگار میکشی ؟
گفتم : ای…. تک و توکی
پرسید : مشروب چی؟ مشروب هم می خوری؟
گفتم : ای….گاهگداری … وقتی با رفیقانم هستم یک لیوان « آبجو» می نوشم .
دکتر به چشمانم خیره شد و گفت:
چی چی می نوشی؟
تازه فهمیدم «آبجو» را به فارسی گفته ام !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر