تعطیلات کجا برویم ؟
پدر از بی پولی گفت و قسط های عقب مانده
مادر از سختی راه و بیخوابی و ملافه و حمام
ساعت شد دوازده نیمه شب
گفتیم برویم سر اصل مطلب
یکی گفت : برویم شیراز
دیگری گفت :نه خیر ! مشهد
ساعت شد پنج صبح
مادر گفت : بالاخره کجا برویم ؟
پدر گفت : برویم بخوابیم
پدر از بی پولی گفت و قسط های عقب مانده
مادر از سختی راه و بیخوابی و ملافه و حمام
ساعت شد دوازده نیمه شب
گفتیم برویم سر اصل مطلب
یکی گفت : برویم شیراز
دیگری گفت :نه خیر ! مشهد
ساعت شد پنج صبح
مادر گفت : بالاخره کجا برویم ؟
پدر گفت : برویم بخوابیم
« اکبر اکسیر »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر