دنبال کننده ها

۷ مرداد ۱۳۹۸

طفلکی


میگوید : نامزدم آمده بود خانه ما . نشستیم و از اینور و آنور حرف زدیم
مادرم با یک کیک شکلاتی خیلی قشنگ آمد توی اتاق . کیک را گذاشت روی میز و رفت
من برگشتم به نامزدم گفتم : این کیک را خودم درست کرده ام . وقتی ازدواج کردیم کیک های خوشمزه تری برایت درست خواهم کرد 
نامزدم نگاهی بمن انداخت و چیزی نگفت و چند لحظه دیگر پاشد و خدا حافظی کرد و رفت
رفتم پیش مادرم و گلایه کردم چرا نامزدم از کیک‌من تعریف نکرده است ؟
مادرم گفت : کدام کیک ؟ آن کیک شکلاتی را خودش آورده بود 

۱ نظر:

Unknown گفت...

آقای گیله مرد،
شما یک نابغه ای. ممنونم از نوشته های زیبای تان.

ارسال یک نظر