بادت بدست باشد اگر دل نهی به هیچ ...
عکسی را که می بینید یاد ها و یاد بود هایی را در دل و جانم شکوفا کرد .
سی سالی - کم و بیش - از آن روزگاران گذشته است . روزگارانی که عرصه تاخت و تازهای آن شهید مغروق مغبون آدمیخوار مظلوم ! هاشمی رفسنجانی بود و عقاب جور در پهنای میهن مان بال میکشید .
ما - گروهی جان بدر بردگان آن کویر هراس - اینجا در شمال کالیفرنیا ، با قلبی درهم شکسته و دستانی لرزان و پاهایی نا توان ، روزنامه ای بنام " خاوران " بنیاد نهادیم و گرداگرد شمع وجود بی نامان و نامدارانی حلقه زدیم تا شاید صدای بی صدایان و آوای خاموشان و بی پناهان باشیم .
روزگار در کام و ناکامی گذشت . امیدمان برای رهایی میهن مان از چنگال " مار خوار اهرمن چهرگان اسلامی " گاه به نومیدی رسید و گاه جوانه های تازه ای از درون ظلمات رویید . یاران بسیاری با خنجر کین دژخیمان از پای در افتادند و گذر زمان یاران دیگری را از ما گرفت .
امروز سی سال - کم و بیش- از آن روزهای امید و نومیدی گذشته است و هنوز گلبوسه های آفتاب رهایی بر فراسوی میهن مان جاری نیست اما زمان همچنان در گذر است و امروزی یا فردایی فرزندان مان شاهد بر آمدن خورشید خجسته رهایی سرزمین مان خواهند بود .
عکسی را که می بینید یاران و رفیقان و عزیزانی را نشان میدهد که گرداگرد شمع وجود نازنین مردی از تبار عشق و صمیمیت و پاکی و نیکمردی - استاد محمود ذوالفنون - موسیقیدان برجسته سر زمین رنج کشیده ما حلقه زده اند تا سطری از سطور تاریخ این سر زمین را رقم زنند .
یاد و نام بلند آن عزیزان و رفیقان و همراهان و همگامانی که رخت از این جهان بر کشیدند همواره در ذهن و روح و جان و جهان مان ماندگار و گرامی است و هیچگاه از خاطر مان زدوده نخواهد شد .
بقول حافظ :
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که ملک سلیمان رود به باد
سی سالی - کم و بیش - از آن روزگاران گذشته است . روزگارانی که عرصه تاخت و تازهای آن شهید مغروق مغبون آدمیخوار مظلوم ! هاشمی رفسنجانی بود و عقاب جور در پهنای میهن مان بال میکشید .
ما - گروهی جان بدر بردگان آن کویر هراس - اینجا در شمال کالیفرنیا ، با قلبی درهم شکسته و دستانی لرزان و پاهایی نا توان ، روزنامه ای بنام " خاوران " بنیاد نهادیم و گرداگرد شمع وجود بی نامان و نامدارانی حلقه زدیم تا شاید صدای بی صدایان و آوای خاموشان و بی پناهان باشیم .
روزگار در کام و ناکامی گذشت . امیدمان برای رهایی میهن مان از چنگال " مار خوار اهرمن چهرگان اسلامی " گاه به نومیدی رسید و گاه جوانه های تازه ای از درون ظلمات رویید . یاران بسیاری با خنجر کین دژخیمان از پای در افتادند و گذر زمان یاران دیگری را از ما گرفت .
امروز سی سال - کم و بیش- از آن روزهای امید و نومیدی گذشته است و هنوز گلبوسه های آفتاب رهایی بر فراسوی میهن مان جاری نیست اما زمان همچنان در گذر است و امروزی یا فردایی فرزندان مان شاهد بر آمدن خورشید خجسته رهایی سرزمین مان خواهند بود .
عکسی را که می بینید یاران و رفیقان و عزیزانی را نشان میدهد که گرداگرد شمع وجود نازنین مردی از تبار عشق و صمیمیت و پاکی و نیکمردی - استاد محمود ذوالفنون - موسیقیدان برجسته سر زمین رنج کشیده ما حلقه زده اند تا سطری از سطور تاریخ این سر زمین را رقم زنند .
یاد و نام بلند آن عزیزان و رفیقان و همراهان و همگامانی که رخت از این جهان بر کشیدند همواره در ذهن و روح و جان و جهان مان ماندگار و گرامی است و هیچگاه از خاطر مان زدوده نخواهد شد .
بقول حافظ :
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که ملک سلیمان رود به باد
از سرکار خانم زری ذوالفنون که با انتشار این تصویر موجب شدند تا یادها و خاطره های گذشته در دل و جان مان شعله بر کشد بسیار سپاسگزارم . کسانی که در این تصویر حضور دارند:
هانری نهرینی- حسین جعفری-فرامرز فروزنده -دکتر اکبر صدیف- جهانگیر صداقت فر ، استاد محمود ذوالفنون-نصرت الله نوح - دکتر زهرا طاهری و شخص شخیص گیله مرد با پیراهن قرمز و سبیل های نه چندان سپید در کسوت سردبیر همان خاوران مرحوم !
هانری نهرینی- حسین جعفری-فرامرز فروزنده -دکتر اکبر صدیف- جهانگیر صداقت فر ، استاد محمود ذوالفنون-نصرت الله نوح - دکتر زهرا طاهری و شخص شخیص گیله مرد با پیراهن قرمز و سبیل های نه چندان سپید در کسوت سردبیر همان خاوران مرحوم !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر