Sin city
مسافرنامه ۲
پرواز مان از ساکرامنتو تا شهر گناه - لاس و گاس - یک ساعت و پانزده دقیقه طول کشید، اما ازفرودگاه تا هتل مان که بگمانم ده بیست کیلومتری بیشتر نبود دو ساعت در راه بودیم.
هتل مان یکی از زیباترین هتل های جهان است. . با یک معماری شگفت انگیز. غرق و غرقه در نور . هر جا که پا میگذاریم همه به زبان فارسی صحبت میکنند. میگوییم نکند بجای لاس و گاس به تهران آمده ایم؟ تعطیلات سال نو میلادی است و هموطنان مان از همه جای ینگه دنیا به لاس وگاس آمده اند تا روزی چند فارغ از قال و مقال های روز مره خوش بگذرانند.
وسایل لهو و لعب هم فراوان . از هر نوع و قماشی که فکرش را میکنید. اینجا در لاس و گاس میتوان طی ده دقیقه ازدواج کرد و کمتر از ده دقیقه طلاق داد و طلاق گرفت
اگر میخواهید از همسرتان جدا بشوید حتی لازم نیست از ماشین تان پیاده بشوید. عینهو رستوران های مک دانولد وارد درایو ترو میشوید و همسرتان را طلاق میدهید. هیچ آخوند و کشیشی هم موعظه تان نمیکند.
دیشب را با رفیقان و همراهان به گشت و گذار و نوشا نوش گذشت. تا حوالی سه بامداد. دو سه ساعتی خوابیدیم
صبح که بیدار شدیم چشم مان به این برج بلند سر به آسمان ساییده افتاد. هتل ترامپ!
بخودمان گفتیم مار از پونه بدش میآید حالا پونه آمده است درست دم لانه مار سر بر کشیده است.
دیروز که از فرودگاه میآمدیم با راننده مان میگفتیم و میخندیدیم. میگفت اغلب مسافران هتل ترامپ آدم های عوضی هستند. مثل خودش.
حالا ساعت هشت بامداد است. همه خوابند اما ما به عادت همیشگی سحر خیزی کرده ایم و داریم این یاد داشت را می نویسیم.جای تان خالی است اینجا.
هتل مان یکی از زیباترین هتل های جهان است. . با یک معماری شگفت انگیز. غرق و غرقه در نور . هر جا که پا میگذاریم همه به زبان فارسی صحبت میکنند. میگوییم نکند بجای لاس و گاس به تهران آمده ایم؟ تعطیلات سال نو میلادی است و هموطنان مان از همه جای ینگه دنیا به لاس وگاس آمده اند تا روزی چند فارغ از قال و مقال های روز مره خوش بگذرانند.
وسایل لهو و لعب هم فراوان . از هر نوع و قماشی که فکرش را میکنید. اینجا در لاس و گاس میتوان طی ده دقیقه ازدواج کرد و کمتر از ده دقیقه طلاق داد و طلاق گرفت
اگر میخواهید از همسرتان جدا بشوید حتی لازم نیست از ماشین تان پیاده بشوید. عینهو رستوران های مک دانولد وارد درایو ترو میشوید و همسرتان را طلاق میدهید. هیچ آخوند و کشیشی هم موعظه تان نمیکند.
دیشب را با رفیقان و همراهان به گشت و گذار و نوشا نوش گذشت. تا حوالی سه بامداد. دو سه ساعتی خوابیدیم
صبح که بیدار شدیم چشم مان به این برج بلند سر به آسمان ساییده افتاد. هتل ترامپ!
بخودمان گفتیم مار از پونه بدش میآید حالا پونه آمده است درست دم لانه مار سر بر کشیده است.
دیروز که از فرودگاه میآمدیم با راننده مان میگفتیم و میخندیدیم. میگفت اغلب مسافران هتل ترامپ آدم های عوضی هستند. مثل خودش.
حالا ساعت هشت بامداد است. همه خوابند اما ما به عادت همیشگی سحر خیزی کرده ایم و داریم این یاد داشت را می نویسیم.جای تان خالی است اینجا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر