دنبال کننده ها

۳۰ فروردین ۱۳۹۶

خوراک مار ....


خوراک مار ......
در بارسلونا بودم . در خیابان معروف La Rambla بالا و پایین میرفتم . خیابانی که بیست و چهار ساعته بیدار است .
این خیابان شباهت غریبی به خیابان " لاواژه Lavalle " بوئنوس آیرس دارد .
من لاواژه را بسیار دوست میداشتم و هنوز هم دلم برایش تنگ میشود .
بوئنوس آیرس شهری است که هرگز نمیخوابد . اگر شبی نیمه شبی  بیخوابی به سرتان بزند میتوانید بیایید در خیابان لاواژه یا خیابان فلوریدا بالا و پایین بروید . رستوران ها و بارها و کلوپ ها و فروشگاهها و میکده هایش شبانه روز بازند .
در حاشیه خیابانها  گروههای موسیقی و نمایشی به هنرنمایی مشغولند . می توانی سکه ای یا اسکناسی نثارشان کنی یا نکنی و دقایقی بایستی و از موسیقی شان و از هنرشان لذت ببری . می توانی بروی در رستورانی بنشینی و قهوه ای و آبجویی بنوشی و با خودت خلوت کنی .
اینجا در بارسلونا ؛ یک روز زیبای بهاری است . از خیابان La Rambla  به خیابای سنگفرشی میرسم و از میدان بزرگی سر در میآورم که دور تا دورش ساختمان های قدیمی است با مجسمه های سنگی . اسم میدان یادم نمانده است .
 میرویم رستورانی ناهار بخوریم . هوس کرده ایم غذای دریایی بخوریم . یک رستوران پرویی را انتخاب میکنیم با غذاهای ویژه کشور پرو . صندلی هایش را در پیاده رو چیده است و فضای دلنشینی دارد .
دخترکی از ما می پرسد : چی میخورید ؟
میگوییم: غذای دریاای پرو ! اما نمیدانیم این غذای دریایی چه معجونی است .
 چند دقیقه ای میگذرد . یکی دو لیوان آبجو می نوشیم . هنوز کله مان گرم نشده است که دخترک با یک سینی بزرگ از راه میرسد و سینی را جلوی مان میگذارد .از هر جانوری که دل تان بخواهد در این سینی وجود دارد . از صدف , حلزون و میگو بگیر تا سوسک و مار !
 یک مار دو سه وجبی را برشته کرده اند و در یک ظرف چینی گذاشته اند و کنارش هم چند تا سس مخصوص نهاده اند که آدمیزاد زهره اش آب میشود .
اول میگو ها را میخوریم .بعد نوبت به سوسک ها میرسد .  هی این دست و آن دست میکنیم که آیا سوسک ها را بخوریم یا نه ؟ دل به دریا میزنیم و یکدانه سوسک درشت براق را بر میداریم و آنرا در ظرف سس می غلتانیم و با سرعت به دهان میگذاریم . سوسک زیر دندانهایم قرچ قوروچ میکند و مزه خوبی دارد .
 جای تان خالی هی آبجو می نوشیم و هی سوسک می لمبانیم ! اما جرات اینکه به جناب مار دست بزنیم در خود نمی یابیم .
 ناگهان ترق تروقی میشود و گرد بادی زوزه کشان از راه میرسد و رگباری هم با خود میآورد و مجبورمان میکند به داخل رستوران پناه ببریم . چند لحظه ای باران میبارد و دوباره خورشید چهره می نماید .
حالا بخودم میگویم : اگر رگبار نشده بود حتی جناب مار را هم نوش جان میفرمودیم ؟ پاسخ مثبت است .
اگر به بارسلونا رفتید دیدار از شهرک ساحلی Sitjess را از یاد نبرید . یکی از زیبا ترین شهرک های ساحلی اسپانیاست که با بارسلونا نیم ساعتی فاصله دارد .غذاهای دریایی اش را هرگز از یاد نخواهید برد .
 در بارسلونا اگر به تماشای رقص فلامینگو نروید نیم عمرتان فناست . از ما گفتن بود .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر