رفیق امریکایی ام میگوید :
آقا ! ما بد جوری گیر افتادیم
میگویم : چه بلایی به سرت آمده ؟
میگوید : ما به بچه هایمان گفتیم بهیچوجه حاضر نیستیم زندگی گیاهی داشته باشیم و غذای مان هم از یک بطری شیشه ای به تن مان تزریق بشود
می پرسم : خب ، بعدش چی ؟
میگوید : هیچی آقا ! بچه هامان اولین کاری که کردند کامپیوترمان را از ما گرفتند بعدش هم همه بطری های شراب مان را زدند خرد و خاکشیر کردند !
آقا ! ما بد جوری گیر افتادیم
میگویم : چه بلایی به سرت آمده ؟
میگوید : ما به بچه هایمان گفتیم بهیچوجه حاضر نیستیم زندگی گیاهی داشته باشیم و غذای مان هم از یک بطری شیشه ای به تن مان تزریق بشود
می پرسم : خب ، بعدش چی ؟
میگوید : هیچی آقا ! بچه هامان اولین کاری که کردند کامپیوترمان را از ما گرفتند بعدش هم همه بطری های شراب مان را زدند خرد و خاکشیر کردند !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر