میگوید : آقا ! ما آدم بشو نیستیم ! اصلا ما با آدمیت قرن ها فاصله داریم !
می پرسم : چرا ؟
میگوید : رفته بودم مهمانی . چهارده - پانزده نفر آمده بودند . نزدیکی های نیمه شب چند تا از مهمانها خدا حافظی کردند و رفتند ؛ اما هنوز پای شان به خیابان نرسیده بود که چهار پنج نفر شروع کردند پشت سرشان بد گفتن . جالب تر اینکه آقای صاحبخانه رفت پارچه ای آورد ؛ قاب عکس حضرت علی را پوشاند و بعدش هم رفت بساط عرق و شراب راه انداخت !
آخر دو رویی و حقه بازی تا این حد ؟
می پرسم : چرا ؟
میگوید : رفته بودم مهمانی . چهارده - پانزده نفر آمده بودند . نزدیکی های نیمه شب چند تا از مهمانها خدا حافظی کردند و رفتند ؛ اما هنوز پای شان به خیابان نرسیده بود که چهار پنج نفر شروع کردند پشت سرشان بد گفتن . جالب تر اینکه آقای صاحبخانه رفت پارچه ای آورد ؛ قاب عکس حضرت علی را پوشاند و بعدش هم رفت بساط عرق و شراب راه انداخت !
آخر دو رویی و حقه بازی تا این حد ؟
۱ نظر:
هیچ قوم و ملیتی در دنیا، مثل ما ایرانی ها، با خودش درگیر نیست و دوگانگی نداره. حتی اون عربها ی اصلی، یعنی عربهای عربستان و دیگر عربهایی که قربانی آنها شدند، تکلیفشون با خودشون بیشتر معلومه. این دورو بودنی که در فرهنگ ما ایرانیها هست، خیلی ناراحت کننده و از طرف دیگه بچه گانه هست. من کسانی رو دیدم، که از جهت اخلاقی ناسالم بودن، اما اگر کسی جوکی میگفته که درش مسائل دینی بود، اونها میگفتن آقا نگید گناه داره!. حالا این داستانی که شما گیله مرد گفتید و در خیلی از جاها، مفهومش حقیقت داره و وجود داره هم، نشانی از دوگانگی فرهنگی و حتی دوگانگی و "بیشخصیتی دینی" هست. شاید ایرانی ها، تنها قومی باشن در دنیا، که وقتی میخوان نیایش کنن، به زبانی غیر از زبان مادری صحبت میکنن و یکسری جملات رو فقط طوطی وار بزبون میارن. مگر غیر از اینه؟. اگر قرار باشه که خداوند از دیدگاه ایرانی ها، خدای عرب زبان باشه، مطمئن باشید که ۹۰ درصد این نمازهایی که ایرانیها میخونن رو متوجه نمیشه ، چرا؟، چون ایرانی با تلفظ خودش نماز رو میخونه، و برای خیلی از عرب زبانها، آنچنان مفهوم نیست که چی اصلا گفته میشه. من خیلی هم موافق نیایش هستم، موافق دعا کردن هستم، این یک کار شخصی هست که هر کسی در خلوت خودش میتونه داشته باشه اما، با زبان مادری خودش، نه با زبان بیگانه. و آخر اینکه، نیایش و دعا، روش نداره، چون حرف دل هست، پس هر کس، بنا به نیازش، میزان دریافت درونیش و حالات مینوی که داره، میتونه دعا کنه، نه اینکه، روزی چند بار دولا و راست بشه، هی هم یکسری کلمههای نامفهوم رو به زبون بیاره، انگار که جلوی یک بت ایستاده و به عربی نامفهوم میگه، بت جان، تو بزرگی، تو بهترینی.
ارسال یک نظر