یکی از اضلاع مفاعیل خمسه ؛ بمصداق این ضرب المثل که : بچه یتیم را رو بدهی ادعای میراث میکند ؛ عینهو پشکل خودش را قاطی مویز کرده و هی پنبه لحاف کهنه باد میدهند و شاه اندازی میفرمایند و قرت و قراب میآیند و هی از انبان ابوهریره شان آیه و سوره و حدیث بیرون میکشند و حرف های گنده تر از دهان شان میزنند و هنوز زرده را بالا نکشیده قد قد میکنند و مدعی آن شده اند که بزودی حکومت جهانی اسلام ! در سرتاسر جهان مستقر خواهد شد .
میگویند : یکی را به ده راه نمیدادند میگفت تیر و ترکشم را ببرید خانه کدخدا . حالا حکایت این آقاست .
ایشان که از لوطی گری فقط پاشنه کش اش را دارند ؛ چند وقت پیش مثل سگ کاهدانی کلی پارس کرده اند و فرموده اند : استقرار حکومت اسلامی در ایران یک موهبت عظیم الهی بوده که حضرت باریتعالی به ملت مسلمان ایران عنایت فرموده است !
رفیق ما عباس آقا - که ما عباس چرچیل صداش میکنیم - با قسم و آیه میگوید این بابا یا جنی شده یا اینکه گه جن میل فرموده است . آخر چطور ممکن است در مملکتی که دست به دنبک هر کسی بزنی صدا میکند و ملت ایران برای اینکه گریبان خودش را از چنگال آیات عظام و علمای اعلام !و شجره خبیثه راهزنان اسلامی رها کند حاضر است زیر بیرق شمر و یزید و معاویه و هیتلر و ابوسفیان و حجاج بن یوسف برود ؛ آدمیزادی که تا همین دیروز پریروز تاپاله را عوض نان تافتون میگرفت و اخ و تف را عوض شاهی سفید ور میداشت پیدا بشود و مدعی حکومت بر جهان بشود ؟
میگویم : عباس آقا جان ! شما زیاد بد به دل تان راه ندهید .بقول معروف :
بیا کمتر تو خون اندر دلش کن
ندانسته گهی خورده ولش کن !
عباس آقا میگوید : درست است که میگویند لاف در غربت و باد در راسته مسگر ها
درست است که میگویند یک مرید خر بهتر از صد توبره زر
درست است که میگویند هر کس از هر جا رانده شد با ما برادر خوانده شد
اما ؛ بالاخره ؛ شتر خوابیده اش هم از الاغ بلند تر است !
آخر این ابلهکی که اگر صد من ارزن رویش بریزی یکی اش پایین نمی آید ؛ این ابله سه پشته ای که هم تون را می تابد هم بوق را میزند . یعنی نمیداند که مردم چنان از حکومت الله بجان آمده اند که دعا میکنند شمری ؛ ابو سفیانی ؛ حجاج بن یوسفی ؛ کسی ؛ از راه برسد و آنها را از شر حکومت ابلهان خلاص کند ؟
میگویم : ببین عباس آقا جان ! یارو آمده یک گهی خورده و رفته ؛ شما چرا دارید اوقات تان را تلخ میکنید ؟ اجازه میفرمایید یک استکان چای دیشلمه کهنه جوش تازه دم خدمت تان تقدیم بکنیم ؟ از آن گذشته ؛ مگر نشنیدی که میگویند مورچه که پر در آورد عمرش به آخر رسیده ؟
ملا ها هم پر در آورده اند عباس آقا جان .
میگویند : یکی را به ده راه نمیدادند میگفت تیر و ترکشم را ببرید خانه کدخدا . حالا حکایت این آقاست .
ایشان که از لوطی گری فقط پاشنه کش اش را دارند ؛ چند وقت پیش مثل سگ کاهدانی کلی پارس کرده اند و فرموده اند : استقرار حکومت اسلامی در ایران یک موهبت عظیم الهی بوده که حضرت باریتعالی به ملت مسلمان ایران عنایت فرموده است !
رفیق ما عباس آقا - که ما عباس چرچیل صداش میکنیم - با قسم و آیه میگوید این بابا یا جنی شده یا اینکه گه جن میل فرموده است . آخر چطور ممکن است در مملکتی که دست به دنبک هر کسی بزنی صدا میکند و ملت ایران برای اینکه گریبان خودش را از چنگال آیات عظام و علمای اعلام !و شجره خبیثه راهزنان اسلامی رها کند حاضر است زیر بیرق شمر و یزید و معاویه و هیتلر و ابوسفیان و حجاج بن یوسف برود ؛ آدمیزادی که تا همین دیروز پریروز تاپاله را عوض نان تافتون میگرفت و اخ و تف را عوض شاهی سفید ور میداشت پیدا بشود و مدعی حکومت بر جهان بشود ؟
میگویم : عباس آقا جان ! شما زیاد بد به دل تان راه ندهید .بقول معروف :
بیا کمتر تو خون اندر دلش کن
ندانسته گهی خورده ولش کن !
عباس آقا میگوید : درست است که میگویند لاف در غربت و باد در راسته مسگر ها
درست است که میگویند یک مرید خر بهتر از صد توبره زر
درست است که میگویند هر کس از هر جا رانده شد با ما برادر خوانده شد
اما ؛ بالاخره ؛ شتر خوابیده اش هم از الاغ بلند تر است !
آخر این ابلهکی که اگر صد من ارزن رویش بریزی یکی اش پایین نمی آید ؛ این ابله سه پشته ای که هم تون را می تابد هم بوق را میزند . یعنی نمیداند که مردم چنان از حکومت الله بجان آمده اند که دعا میکنند شمری ؛ ابو سفیانی ؛ حجاج بن یوسفی ؛ کسی ؛ از راه برسد و آنها را از شر حکومت ابلهان خلاص کند ؟
میگویم : ببین عباس آقا جان ! یارو آمده یک گهی خورده و رفته ؛ شما چرا دارید اوقات تان را تلخ میکنید ؟ اجازه میفرمایید یک استکان چای دیشلمه کهنه جوش تازه دم خدمت تان تقدیم بکنیم ؟ از آن گذشته ؛ مگر نشنیدی که میگویند مورچه که پر در آورد عمرش به آخر رسیده ؟
ملا ها هم پر در آورده اند عباس آقا جان .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر