اسدالله علم که در کابینه رزم آرا وزارت کار را بعهده داشت در اسفند 1329 برای فرو نشاندن اعتصابات و اغتشاشات کارگری اصفهان به آن شهر سفر کرد .
در یک مجلس مهمانی که توسط رییس شهربانی اصفهان بر پا شده بود اسدالله علم خطاب به نماینده کارگران گفت :
من آمده ام که شخصا به خواست های کارگران رسیدگی کنم و هدف ما این است که این اغتشاشات به خوبی و خوشی خاتمه پیدا کند اما اگر نتوانستیم به توافق برسیم هر گونه اخلال نظم در کارخانه های اصفهان را بشدت سرکوب خواهیم کرد
نماینده اصفهان در مجلس شورای ملی که در این مهمانی حضور داشت در جواب گفت :
اما این بر خلاف نظر اعلیحضرت همایونی است . ایشان به بنده فرمودند به دولت دستور داده اند از هرگونه اقدام خشنی خود داری کند .
بمحض شنیدن این سخنان علم عصبانی میشود و میگوید :
مرتیکه پدر سوخته قرمساق !! تو به حضور اعلیحضرت میرسی یا من ؟ تو با اعلیحضرت صحبت میکنی یا من ؟ برو گمشو !!
نماینده مجلس !! هم با دماغ سوخته دمش را گذاشت روی کولش و از مهمانی بیرون رفت .
__ واقعا چه مملکتی و چه مجلسی داشتیم ها ؟؟!!
واقعا حالا چه مملکت و چه مجلسی داریم ها ؟؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر