دنبال کننده ها

۱۹ مهر ۱۳۸۹

اکبر آقا مات شد ....!!!

اعلیزحمت همایونی رهبر معظم حکومت شاهنشیخی ایران ؛ در یک پاتک جانانه ؛ رفیق سابق گرمابه و گلستانش آقای شیخ علی اکبر بهرمانی رفسنجانی - موسوم به شیخ علی اکبر رقصنجانی - را مات فرمودند .
آقای رقصنجانی که در این هفت - هشت ماه گذشته با گربه رقصانی های متداوله یکی به نعل و یکی به میخ میزدند بلکه مناصب و مواهب گذشته را به چنگ بیاورند ؛ در این پاتک انقلابی ؛ دانشگاه آزاد ایران را بدستور رهبر معظم از چنگ دادند و آنطوری که بویش میآید دیری نخواهد پایید که ریاست مجلس خبرگان و ریاست شورای تشخیص مصلحت را هم از کف بدهند .
گیله مردی که ما باشیم هفت - هشت سال پیش ؛ یاد داشت کوتاهی به سبک و سیاق مرحوم فریدون توللی نوشته بودیم تحت عنوان " رفسنجانی ....رقصنجانی " که تصویری بود از سیمای واقعی این شیخک حقه باز همه فن حریف .
این یاد داشت را دو باره می خوانیم با این اشارت که : از یکی پرسیدند روباه تخم میگذارد یا بچه پس می اندازد ؟
در جواب گفت : از این حرامزاده هر چه بگویی بر میآید !!
-------------------------------------------------------

( يک نامه ..... و يک پاسخ گيله مردانه ! )



**دوست عزيزی نامه ای برای من فرستاده و چنين نوشته است :

" گيله مرد عزيز
در خبر ها خواندم ؛ شما که آزاده ای گيله مرد هستيد ؛از واژه " رقصنجانی " برای به سخره گرفتن کوسه مردی از اهالی رفسنجان سود برده ايد .
به سبيل هايتان سوگند ؛ آزرده شدم .
جوانمردا ! از رقص چه بدی ديده ايد که اينگونه آنرا با کوسگان نفت خوار می آلاييد ؟؟
اگر شما از يزد بوديد يا کرمان ؛ و يا ره گم کرده ای از حجره های قم و ری ؛ به کاليفرنيا در آمده ؛ شايد آزردگی اندک ميبود ؛
مبادا شما هم از اينکه زيبا صنمی آنگونه که رسم شهر و ديار زيستگاهش هست ؛ در کنفرانس برلين رقصيد ؛ آزرده خاطر شده ايد و آداب برنجکاران زيبا روی گيلان رها کرده و به دشمنی با رقص و رقصندگان بر خاسته ايد !
چه دشمنی از اين بزرگتر که نفتنجانی را رقصنجانی بناميد و تازه آنرا هم ميان خامنه ای و شريعتمداری بنشانيد ؟؟
اگر به اين دشمنی پايان ندهيد و خاطر آزردگان را شاد نسازيد ؛ به ياری همه اهالی ديلم و گيلان و کردستان و آذربايجان ؛ که براستی زندگی بی رقص نتوانند و جشن بدون رقص نخواهند ؛ تابلوی گيله مرد را از دات کامتان پايين ميآوريم .
دنيا به کام تان : هوشنگ "

و اما پاسخ گيله مردانه ما :

چنين گويد الامير السابق القاليفرنيا ! مولانا حسن بن نوروز علی بن خليل بن کيکاووس بن بنداد بن ساسان؛ مسمی به اسم مبارکه ی گيله مرد ؛ از دارالمرز گيلان ؛ با فرزند خويش هوشنگ بن کيقباد که :
ای فرزند ! بدان و آگاه باش که : ديگر از غرايز بشری آنکه بهنگام وجد و سور ؛ طريق وقار بنهد ؛ و حلیه طمانينه بيفکند ؛ و چونان رضيع منفطم ! ايادی و رجلين به وجهی موزون به حرکت آرد ؛ و اين چنين حالت را در اصطلاح " رقص " گويند .
همانگونه که در کتاب مستطاب " التفاصيل " منقول است ؛ رقص خود بر دو قسم است :
نخست آنکه رقاص به اراده خويش ؛ بر عرصه شود ؛ و جفت در بغل گيرد ؛و به نغمات موزون به رفتار آيد ؛ و متانت از دست ننهد ؛ و صيانت ذات مرعی دارد ؛ و اين رقص را در اصطلاح رقص غربی گويند .
دو ديگر از اقسام رقص ؛رقص ملايی است ؛ که ملايان و مجتهدان و آيات عظام و فقيهان را بر آن وقوفی کامل است ؛ و آن چنان باشد که کوسه ای رقاص از کيسه ديگران اجير شود و مزد گيرد و به دلخواه اجانب به محافل ايشان شود ؛ و قر دهد ؛ و کرم ريزد ؛ و بشکن زند ؛ و مجسمه شود ؛ و نشيمنگاه ؛ بخاطر التذاذ آنان طاحونه وار به چرخش آورد ؛و حضار به خنده افکند ؛ چنانکه شاعر ميفرمايد :
نازم به قرشمالی ات ای کوسه ی رقاص
کز هر طرفی باد وزد ؛ نان تو چرب است
قر ريز و بجنبان و قميش آی ؛ که امروز
استاد ترا زر به کف و پنجه به ضرب است

ای فرزند ! بدان و آگاه باش که خدای عز و جل ؛ جهان را نه از بهر نياز خويش آفريد و نه بر خيره آفريد ؛ بل بيافريد بر موجب عدل ؛ و بياراست بر موجب حکمت .

ای فرزند ! امروز تا در اين سرای سپنجی ؛ بايد که بر کار باشی ؛ و زادی که سرای جاودان را شايد برداری ؛ و سرای جاودانی برتر از سرای سپنجی است ؛ و زاد او از اين سرای بايد جست ؛ که اين جهان چون کشتزاری است که هر چه بکاری می دروی ؛ و نيکمردان در اين سرای همت شيران دارند ؛ و بد مردان همت سگان .
و الله ولی التوفيق !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر