دنبال کننده ها
۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹
حرف های نازک تر از گل .....
۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹
زیارت آش شوربا !marllboro
سلام برحسین.سلام بر برادر حسین.سلام بر خواهر حسین.سلام بر داداش حسین.سلام بر زن حسین.سلام بر هفت جد و آباء حسین.سلام بر دوستان حسین.سلام بر همسایگان حسین.سلام بر بقال سر کوچه حسین.آنکه هر روز برای حسین شیر کنار می گذاشت.سلام بر برادر بدنساز حسین که یک تنه تمام لشکر یزید را حریف بود.سلام بر مادر بزرگ تنی خواهر زاده ی حسین همانا وقتی بچه بود برای او قصه می گفت.سلام بر فک و فامیل های حسین که او را در جنگ با یزید تنها نگذاشتند.جان مادر و پدر و داداش و عمه و خاله و دایی و هفت پشتم به فدایت حسین که تو بزرگترین شهیدی.و اما لعنت بر دشمنان حسین.لعنت بر یزید که یک قصاب بود.او به گوسفندان آب نمی داد و آنها را قصابی می کرد.لعنت بر شمر پر جوش و خروش.او که ری را به تصاحب در آورد و در آنجا برای خود زن گرفت.و لعنت بر فک و فامیل های حسین نه آنها که در بالا گفته شد بلکه آنها که حسین را در جنگ با یزید تنها گذاشتند.لعنت بر بقالی که برای حسین شیر نگه نداشت و آنها را بی نوبت فروخت.لعنت بر کسی که سر حسین را در تنور گذاشت و وقتی زنش این صحنه را دید آن را از تنور در آورد.لعنت بر دشمنان حسین. و این را یک میلیارد دفعه می خوانیم:خدایا بر هفت جد و آباد کسی که با حسین دشمن است لعنت بفرست و یزید را لعنت بزرگ کن.و شمر را.و فک و فامیل ابو سفیان را.و معاویه را ومرجان دختر همان قصاب را.پس بر روی سجده می رویم و یک میلیون بار می گوییم : خدایا بر حسین سلام بفرست و بر پدر و مادر او دوستان و آشنایان حسین و هر کسی که زیارت تاسوعا می خواند و بر بقال سر کوچه حسین که برای او علاوه بر شیر کیک هم نگه داشت و شیر را بی نوبت نفروخت و همسایه حسین.سلام بر زنهای حسین که بچه های زیادی داشتند.سلام بر خیمه های حسین همانا جنسشان خوب نبود و آتش گرفت و لعنت بر تیرهای پنجاه شعبه که بسیار شعبه داشتند و سلام بر شمشیر پدر حسین که فقط دو شعبه داشت.و سلام بر اسب حسین که سفید بود ولی به سوی دشمن رفت و یک تنه با آنها جنگید و اکثر دشمنان حسین را کشت و همانا اسب نیود خر بود! و آنگاه رو به قبله می شویم و می گوییم: خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی راهت ادامه دارد.
۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹
۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۹
چه کسی امام را کشت ....؟
۸ اردیبهشت ۱۳۸۹
۵ اردیبهشت ۱۳۸۹
عجب دزد سر گردنه ای ...!!؟؟
۱ اردیبهشت ۱۳۸۹
درد اهل قلم ....و ناقوس هولناک جهالت و مرگ ...
۳۱ فروردین ۱۳۸۹
اینجا مشهد است ....
19-Apr-2010
این همه آدم خسته و غمگین. این همه لباس سیاه به غم آلوده. اینجا کمرنگ ترین رنگ بدبختی، خاکستری است. آن هم از نوع عزا دارش. پیراهن های بدون آهاری که چند دگمه یخه شان از عصیان و بغض، الماس پیاده رو ها شده اند.
نه سلامی، نه علیکی! دیگر یواش یواش تنها " ای بد نیستم!" جواب هر احوالپرسی شده. مردم حتی دل رفتن به سفره چهارشنبه همسایه را هم ندارند. پنجه های خونین بر روی دیوار مقصد گم شده ای را نشانش نمیدهد، بلکه مدرک جنایت شبانه اهریمنان است. در اینجا جُغدها چه بزمهایی که راه نمی اندازند. دیگر با حبه قند پرتابی هم نمیشود شومی شان را از خود دور کرد.
پسر کوچیکه لبنیاتی سر کوچه، مرغ حق را با تفنگ ساچمه ایش زده و همانجا فلک زده را در حال جان کندن رها کرده است. مردم به بهانه سردی هوا، نفسها را در مُشتهایان کوف میکنند تا رمقی باشد تا آن را به نشانه اعتراض در هوا بچرخانند. همان نفسهای پر بخاری که مثل مه فریاد ها را در خود پنهان کرده است... اینجا مشهد است!
-
آن قدیم ندیم ها ؛ در دوره آن خدا بیامرز _ یعنی زمانی که همین آ سید علی گدای روضه خوان دو زار میگرفت و بالای منبر سر امام حسین را می برید و...
-
دوازده سال از خاموشی دوست شاعرم - ابوالحسن ملک - گذشته است . با ياد اين طنز پرداز ميهن مان ؛ يکی از سروده هايش را برای تان نقل می کنم . : تص...
-
لوطی پای نقاره می پرسد : آقای گیله مرد ! میشود بفرمایید شما چیکاره هستید ؟ میگوییم: سرنا چی کم بود یکی هم از غوغه آمد ؟برای چه میخواهی ...