دنبال کننده ها

۲۹ مرداد ۱۴۰۳

چرا با آلن دلون عکس ندارم

مگر میشود آدم همه جای عالم را گشته باشد و بقول مادرم کون دنیا را سوراخ کرده و اقالیم سبعه را زیر پا گذاشته باشد آنوقت با آلن دلون عکس نداشته باشد ؟ حالا جواب در و همسایه را چه بدهیم ؟نمیگویند آقای گیله مرد! شما که با پادشاه یونان و امپراتور حبشه و خروشچف و برژنف و ژنرال دوگل و شاه شاهان و عباس چرچیل و نمیدانم ماشاالله قصاب و ننه سلیمه و کنیز حاج ملا باقر و همه زندگان و مردگان جهان و ایضا چند تا اوف دیگر عکس گرفته ای چرا با آلن دلون عکس نداری؟
چه بگویم والله ؟ بی عقلی که شاخ و‌دم ندارد . دارد ؟ اگر عقل به کله مان بود همان سه چهار باری که به پاریس تشریف فرما شده بودیم میرفتیم دولتمنزل آقای آلن دلون یکی دو گیلاس از آن شراب های پیلپا می نوشیدیم وچند تا عکس یادگاری هم میگرفتیم آنوقت می توانستیم آن عکس ها را اینجا بگذاریم بادی به غبغب مان بیندازیم در مرگ آن جوان ناکام یک عالمه نوحه علی اصغر و‌علی اکبر بخوانیم یک عالمه هم از رفاقت مان با مرحوم مغفور آلن دلون خاطره تعریف کنیم .اما چه کنیم که عقل به کله مان نبوده و نیست و نخواهد بود !
آقایان ! خانم ها ! در پنج ماه گذشته در سرزمین شما چهارصد و نود و یک نفر اعدام‌شده اند
اینها برادران و پسران و‌پدران و عمو های شما بوده اند . آیا کک تان گزیده است ؟
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان !
May be a black-and-white image of 1 person
See insights and ads
All reactions:
Siavash Roshandel, Farhad Ghasemzadeh and 72 others

قربان تو...فدای تو

رفیقم محسن خان که جانش از این تعارفات هفت من یکشاهی جماعت ایرانی به لب رسیده است از من می پرسد از چه زمانی این « قربانت بروم » « فدایت بشوم» در فرهنگ ما ریشه دوانیده و ما را گرفتار این تعارفات آبدوغ خیاری کرده است ؟
در پاسخش میگویم :
بگمانم کاربرد واژگانی همچون «قربانت بروم فدایت بشوم »از شیوه نوشتاری منشیانه دوره قاجار بجا مانده است
در اسناد دوره قاجار ( از منشات قائممقام فراهانی تا مکتوبات امیر کبیر خطاب به ناصر الدینشاه قاجار ) این شیوه نوشتاری را می بینیم . کما اینکه در بسیاری از نامه های امیر کبیر که به ناصرالدینشاه نوشته است با این جمله متملقانه روبرو میشویم که : قربان خاکپای مبارک همایونی بشوم.
بعدها این شیوه نگارش منشیانه عمومیت یافت و مردمان در خطاب به وزیران و امیران و حاکمان و فئودال ها و حتی دوستان از این ترکیب استفاده میکردند
آنگاه با گسترش سواد آموزی ‌‌و برخورداری مردم ایران از نعمت خواندن و نوشتن، این راه و رسم عمومیت بیشتری یافت ‌‌و کاربردی همگانی یافت
محسن خان می پرسد :
حالا چطوری میشود از شرش خلاص شد ؟
در پاسخش میگویم : تی جانه قوربان ! سنت ها و عادات ملل معمولا جان سخت ‌و پایدار هستند
لاجرم برای رها شدن از این عادات رذیله ، به بسترها و پیشزمینه های فرهنگی نیاز داریم و بهترین راه آن است که از کاربرد چنین واژگانی بپرهیزیم
نونا - ایرانی تبار زاده امریکا -که پس از بیست و‌پنج سال سفری به ایران داشته است تعریف میکرد :
در یک نمایشگاه نقاشی با خانمی از دوستان سابقم روبرو شدم . گردنبند زیبایی به گردن داشت . گفتم : چه گردنبند زیبایی !
گفت : تقدیم شماست، قابلی ندارد!
خیال کردم جدی میگوید . خواستم گردنبند را از گردنش باز کنم ، دستم را گرفت و گفت: چیکار میکنی بابا ! شوخی کردم . این گردنبند را دخترم بمن هدیه داده است
May be an illustration
See insights and ads
All reactions:
Siavash Roshandel, Faramarz Ghazi and 48 others

قابلی ندارد

یک جوان ایرانی زاده امریکا که سفری به ایران داشت داستان خنده داری برایم تعریف کرده است . او میگوید :
یک روز رفتم لواسان در یک رستوران بسیار معروف ناهار خوردم
وقتی آمدم پای صندوق پول ناهارم را بدهم صاحب رستوران از لهجه ام فهمید از خارج آمده ام .
از من پرسید از کجا آمده ای ؟
گفتم : از لس آنجلس
گفت : ای آقا ! شما مهمان ما هستید ، قدم شما روی چشم ، خوش آمدید . من چطور می توانم از شما پول بگیرم ، قابلی ندارد !بفرمایید بفرمایید !
من هم تشکری کردم آمدم بیرون .
هنوز چهار قدم نرفته بودم دیدم یکی از کارکنانش را فرستاد دنبالم و یقه ام را چسبید که : آقا ! کجا ؟ چرا پول ناهارت را نداده ای ؟
May be art of 1 person
See insights and ads
All reactions:
Siavash Roshandel, Zari Zoufonoun and 74 others