دنبال کننده ها

۲۱ تیر ۱۴۰۳

دزد با معرفت

میگوید : توی یک کوچه پرت و خلوتی سلانه سلانه راه میرفتم . یک آقای موتور سواری آمد کنارم ایستاد ، خیال کردم لابد دنبال آدرسی چیزی میگردد . پرسیدم : کاری داشتید ؟
قمه اش را در آورد گذاشت روی سینه ام و گفت : هرچی تو بساطت هست بریز بیرون
همه اش دوازده هزار تومان پول توی جیبم بود با یک تلفن عهد عتیق. دوازده هزار تومان و تلفنم را دادم دستش و گفتم : به حضرت عباس همین را دارم
پرسید : خانه ات کجاست ؟
گفتم : دروازه دولاب
گفت : بپر ترک موتور
خیال کردم لابد میخواهد مرا ببرد جای خلوتی گردنم را بزند یا اینکه دل و روده ام را بریزد کف دستم
با ترس و لرز گفتم : راضی به زحمت سرکار نیستم به مرتضی علی ! پیاده میروم . دکترگفته است پیاده روی برای سلامتی آدم خوب است مخصوصا وقتی آدم شکمش خالی باشد
با صلابت یک سردار پاسدار سرم نعره کشید : بپر بالا
نشستم روی ترک موتور . مرا برد دم ایستگاه مترو . آنجا پیاده ام کرد و گفت : برو ! دست علی به همراهت
آقا ! این آقای دزد اگر میخواست بجای قالیباف و خیالباف و حصیر باف و خالیباف نامزد ریاست جمهوری اسلامی بشود من به ایشان رای میدادم . دزد با معرفتی است والله . به عمه جان و خاله جان و دختر خاله ها و پسر عمه ها هم میگفتم به او رای بدهند . دزد جوانمردی است به حرضت ابلفرض !
شما این دزد ها و قمه کش ها و لات هایی را که حالا وزیر و وکیل و سردار و سرلشکر و سپهبد و نمیدانم قاضی القضات شده اند نگاه کن ، لاکردار ها چنان می دزدند که دست چپ شان از دست راست شان خبر ندارد . بیخود نیست که از قدیم ندیم ها گفته اند : صد رحمت به کفن دزد اولی !
باز گلی به جمال این دزد علی دوست ! که آنقدر معرفت داشت پول متروی آن بنده خدای دزد زده را برایش بگذارد ، این دزدهای گردن کلفت مومن آش را با جاش میدزدند خر را با آخورش
به فکر گنبد خود باش یا امام رضا !
No photo description available.
See insights and ads
All reactions:
Karim Akhavan, Zari Zoufonoun and 48 others

۱۷ تیر ۱۴۰۳

بر دیوار مهربانی

این یاد داشت را یک " آدم " بر روی دیوار مهربانی کرمانشاه گذاشته بود . بخوانیدش :
" سلام . جوانی هستم 26 ساله . گروه خونی 0 مثبت .حاضرم به کسی که احتیاج داره خون بدهم . یک پراید هم دارم میتونم کسانی را که مریض دارن جا بجا شون کنم . رنگ کار خونه هم بلدم . راستش خودم کارگر خدمات شهرداری ام ؛ انقدری حقوقم نیست که بخام کمک مالی کنم . خجالتم .
با تشکر از عوامل دیوار .
من وقتی این یاد داشت را خواندم یاد آن گفته شمس تبریزی افتادم که :
پرسید بواب که کیستی ؟
گفتم : این مشکل است . تا بیندیشم .
آنگاه میگویم :
پیش از این روزگار ؛ مردی بوده است بزرگ
نام او " آدم » من از فرزندان اویم.......
خدا را صدهزار مرتبه شکر که هنوز نسل " آدم " منقرض نشده است .
May be an image of flower
See insights and ads
All reactions:
Farrokh RiazSadri, Miche Rezai and 14 others

رییس جمهور یک روزه

در گیر و دار بر افتادن خاندان قاجار و بر آمدن رضا خان ، میرزا محمد خان صدیق حضرت یک شبانه روز رییس جمهور ایران شد !
او که با درجه یاوری وارد قزاقخانه شده بود بعدا بسمت آجودان حضور مظفرالدین شاه برگزیده شد .
پس از اینکه محمد علیشاه قاجار مجلس شورای ملی را به توپ بست او فرار کرد و مدتی در اختفا زیست، اما پس از پیروزی مشروطه خواهان و خلع محمد علیشاه از سلطنت ، رییس هیئت هشت نفره ای شد که برای اداره امور کشور برگزیده شده بودند . بنا براین می توان او را نخستین رییس جمهور ایران دانست..
البته ریاست جمهوری خود خواسته جناب میرزا محمد خان صدیق حضرت بیش از بیست و چهار ساعت دوام نیاورد زیرا رقیبان به ضرب و زور پرو بالش را چیدند و بساط آقای رییس جمهور را در هم شکستند .
این آقای صدیق حضرت در دوره اول و دوم مجلس شورای ملی به مجلس راه یافت و در دوران کشمکش های سیاسی زمان مصدق در دانشکده حقوق دانشگاه حقوق بین الملل درس میداد
او یکی از مخالفان سرسخت شوروی و حزب توده بود و در ان دوره ای که حزب توده کیا بیا و ید و بیضایی داشت شدیدا به آنها می تاخت و علنا به توده ای ها و اتحاد جماهیر شوروی ناسزا میگفت.
او در دانشگاه تهران طرفدارانی نیز داشت و گهگاه دانشجویان او را بر سر دست بلند میکردند و علیه حزب توده و توده ای ها شعار میدادند.
میرزا محمد خان صدیق حضرت (بعدها با نام محمد مظاهر ) اولین کسی است که در خیابان لاله زار کافه رستورانی به سبک و سیاق فرنگستان ساخت و شیوه های اروپایی در ارائه خدمات رستورانی را در ایران بکار کرفت .
بنا براین تاریخ نویسانی که میخواهند تاریخ معاصر ایران را بنویسند باید از میرزا محمد خان صدیق حضرت به عنوان نخستین رییس جمهور ایران یاد کنند نه از میرزا ابوالحسن خان بنی صدر موسوم به ابولی !
May be an image of 2 people
See insights and ads
All reactions:
Karim Akhavan, امیر شریف and 32 others

۱۶ تیر ۱۴۰۳

تاریخ نویسی به سبک ملایان


روزی میرزاجواد آقاسبزواری اعلی الله مقامه الشریف معروف به فخر الذاکرین از شاگردان علامه بحرالعلوم به سفارش حاج شیخ عبدالوهاب مشیر خراسانی نوه مرحوم میرزا حسین خان نجف آبادی طاب ثراه به همراه حاج آقا میرزامحمد تقی تربتی فیض آبادی معروف به آخوند خراسانی و حاج سید علینقی نراقی معروف به ملک المتکلمین ، خدمت استاد حاج میرزاآقا ابوالحسن میری معروف به مرشدالمتکلمین شرف حضوریافتند، ایشان تشریف نداشتند، همگی برگشتند !
طرح از : علیرضا اسپهبد
May be art
See insights and ads
All reactions:
Zari Zoufonoun, Farhad Ghasemzadeh and 67 others