دنبال کننده ها

۱۳ خرداد ۱۴۰۳

سفرنامه (۱)

هوا که گرم میشود وسوسه سفر به جان مان می افتد .میگوییم ای آقا! در دنیا که مدام روی یک پاشنه نمی چرخد پس چطور است ما که در این پیرانه سری زنگوله پای تابوت نداریم و توی هفت آسیاب هم یک من آرد نداریم بزنیم به کوه و دشت و صحرا هوایی بخوریم بلکه دل مان کمی باز بشود .
جوان‌تر که بودیم معمولا تابستان‌ها بارو بندیل مان را می بستیم یکی دو هفته ای راهی مکزیکی ، پرتقالی ، کاستاریکایی ، اسپانیایی ، ایتالیایی ، جایی میشدیم اما از روزی که برف پیری به روی ‌و موی مان نشسته دیگر حال و‌حوصله سفرهای دور و‌دراز و نشستن چند ساعته در هواپیما را نداریم و با این پای شکسته و زانوی مافنگی هم دیگر نمی توان سفر خاک‌رفت
پارسال پیرار سال بار سفر بستیم رفتیم یازده ایالت امریکا را زیر پا گذاشتیم . سی ‌ونه تا ایالت دیگر مانده است که اگر زنده ماندیم و حضرت ملک الموت جان مان را نگرفت به دیدارشان خواهیم رفت .
پارسال میخواستیم برویم حوالی تگزاس و آنطرف ها ، اما وقتی دیدیم قیمت بنزین گالنی هفت دلار شده است با سبیل های آویزان از خیر سفر گذشتیم و گفتیم : شبنم در خانه مور توفان است .
امسال گفتیم خدایا خداوندا مگر میشود به سفر نرفت و همینطور توی خانه نشست و سماق مکید و آسمان را تماشاکرد ؟اما همینکه چشم‌مان به قیمت بنزین افتاد کم مانده بود دوباره از خیر سفر بگذریم و بگوییم : بی بی از بی چادری خانه نشین میشود ، اما از آنجا که خداوند ارحم الراحمین است و هوای مومن خدا ترسی چون ما را دارد فکری به خاطرمان رسید و گفتیم چرا بجای این اتومبیل شش سیلندر بنزین خوارشکمو ! یک ماشین کوچولوی هوا خور نخریم و با آن به سیر انفس و آفاق نپردازیم ؟ این بود که آن اژدهای بنزین خوار شکمو را توی گاراژ چپاندیم رفتیم چند هزار دلاری از عبدالله شر خر های ینگه دنیایی قرض گرفتیم یک ابوطیاره ای خریدیم که بجای بنزین هوا می خورد ! یعنی میرود پمپ بنزین آنجا مختصری بوی بنزین استشمام میفرماید آنوقت سیصد مایل میتازد و‌خم‌به ابرو‌نمیآورد و میشود با آن به سفر اقالیم سبعه رفت . اسم این ابوطیاره را هم گذاشته ایم قورباغه !
فلذا !دور اول سفرمان از همین امروزآغاز شد. چهار صد و پنجاه مایل رانندگی کردیم رسیدیم لس آنجلس. اما چه ترافیکی و چه سرمایی ! خدا نصیب گرگ بیابان نکند .
اگر حال و حوصله ای مانده باشد برایتان سفرنامه می نویسیم و شما راهمسفر و‌همراه خودمان خواهیم کرد . مگر ما چه چیزمان از ناصر خسرو قبادیانی کمتر است ؟ گیرم او فیلسوف و شاعر و حجت جزیره خراسان بود ما هم نه شاعریم نه فیلسوفیم نه حجت جزیره کالیفرنیا هستیم اما ناسلامتی کدخدای دهکده ای هستیم در ینگه دنیا که یک عالمه آهو دارد ، بوقلمون دارد، تمشک دارد ، گلابی دارد ، هزار و یک جور گل و مل و ریحان دارد . کبک دارد . بلدرچین دارد . شغال و خرس هم دارد ، ولی عریضه نویس ندارد .
عریضه نویس اش ما هستیم !
شما اعتراضی داری؟
May be an image of ‎car and ‎text that says '‎ي أطافك + California 9MCA815 V le K دن 5‎'‎‎
See insights and ads
All reactions:
Mina Siegel, Siavash Roshandel and 157 others

جنیفر ها میآیند

آقا ! نمیدانیم چه حکمتی در کار است که شبانه روز از طرف بانکداران و روسای بانک های ترکیه و مالزی و نیجریه و جابلقا و جابلسا برای مان در خواست دوستی میآید . همه شان هم الحمدالله علیا مخدرات بزک دوزک شده ای هستند که آدمیزاد با دیدن بزک دوزک شان زهره اش آب میشود !
بگمانم اینها فهمیده اند ما اوضاع مان قمر در عقرب است و احتیاج به چند میلیون دلار حلال طیب طایر داریم
اصلا آقا ! ما سال‌های سال است چشم براه هستیم ببینیم یک تقاضای دوستی از جنیفر لورنس یا جنیفر آتکینسن یا یک جنیفر دیگر - البته به استثنای جنیفر لوپس - برای مان میآید یا نه اما می بینیم در عوض اش از فیلیپین و استانبول و مالزی و اقالیم سبعه جنیفرهای بزک دوزک شده برای مان تقاضای دوستی میفرستند وبدون آنکه از ما بیع نسیه و بیع سلف و بیع مساقات و عقودشرعی دیگری بخواهند فقط چند هزار دلاری وجه الالتزام طلب میفرمایند تا همان هفتاد هشتاد میلیون دلاری را که از ارث بابای خدا بیامرزمان بما رسیده و در بانک مرکزی کوآلالامپور مانده است جیرینگی به حساب ما واریز بفرمایند
آقا ! نمیدانید ما توی چه انشر و‌منشری گیر افتاده ایم ! از یکطرف گرفتار حجت الاسلام آقای دو سر قاف هستیم از طرف دیگر این جنیفرها دست از سرمان بر نمیدارند . حالا اگر جنیفر لارنس بود یک چیزی ، میگفتیم «فدای پیرهن چاک ماهرویان باد هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز » اما این جنیفر های بانکدار با آنکه میخواهند شصت هفتاد میلیون دلار پول بما برسانند آدم با دیدن قیافه شان میگوید : گر تویی طوبی گذشتم از بهشت .
May be art
See insights and ads
All reactions:
Siavash Roshandel, Miche Rezai and 52 others

 
Shared with Public
Public
چرا مردم ایران در آرزوی مرگ رییس جمهور بودند ؟
این تنها حادثه سقوط هلیکوپتر در جهان بود که میلیون ها نفر آرزو کردند سرنشنیان آن زنده نمانند .…
See more
گپ خودمونی با ستار دلدار

از قتیبه تا آسید ابرام

قتیبه بن مسلم باهلی سردار خونخوار حجاج بن یوسف ، چندین هزار نفر از ایرانیان را در خراسان و ماورا النهر کشت و در یکی از جنگ ها بسبب سوگندی که خورده بود آنقدر از ایرانیان کشت که از خون آنها آسیاب گردانید آنگاه ‌‌زنان و دختران ایرانی را به لشکر عرب بخشید .
اما پس از کشته شدنش ، قبر آن شقی ازل و ابد را زیارتگاه کردند و مردمان همواره برای تقرب به خدا و قضای حاجات ! تربت آن « شهید » را زیارت میکردند( بیست مقاله- علامه قزوینی- جلد نخست )
قتیبه یکی از تازیان خونخوار بود که پس از کشتار ایرانیان در خراسان و‌ماوراالنهر ، حاکم خراسان شد و با فتح ماوراالنهر مرزهای خلافت اسلامی را تا آنسوی فرارود گسترد .
او قدرت تازیان بر تخارستان را استحکام بخشید و بخارا و خوارزم و سمرقند ‌ و سغد را تسخیر کرد وسرانجام در فرغانه توسط لشکریان خود به قتل رسید و به ژرفای دوزخ پرتاب شد .
بنا بنوشته ابوریحان بیرونی وقتی این سردار خونخوار تازی برای دومین بار خوارزم را باز گشود هرکس را که خط خوارزمی می نوشت و ازتاریخ و علوم و اخبار پیشینیان آگاهی داشت از دم تیغ گذرانید و موبدان و هیربدان قوم را هلاک کرد و کتابهای شان یکسر بسوزانید و تباه کرد تا آنکه مردم رفته رفته « امی » ماندند و از خط و کتابت بی بهره گشتند و اخبار آنها فراموش شد و از میان رفت .
حالا اگر دیدید فردا پس فردا از جنایتکار پلیدی همچون ابراهیم رییسی شهیدی ساختند و بقعه و بارگاهی بپا کردند بدانید که قتیبه دیگری را به خاک سپرده اند که جز لعن و نفرین نثارش نخواهید کرد
May be an image of 6 people, Bactrian camel and text
See insights and ads
All reactions:
Miche Rezai, Banoo Saberi and 66 others