۱- میگوید : در کره جنوبی یک ایستگاه رادیویی هست که فقط برای سگ ها برنامه پخش میکند
۲- میگویم : در کالیفرنیا هر آدمی یک روانشناس برای خودش دارد یکی هم برای سگش
۴- میگویم در کنگره امریکا یکی از سناتور هادر جلسه رسمی مجلس کت اش را در آورده و میخواست با یکی دیگر از آن کله گنده ها دست به یقه بشود و خون و خونریزی راه بیندازد که الحمدالله به خیر گذشت
۵-میگوید: شفیعی کدکنی به برخی از این شاعران ایرانی که شعر های پسا مدرن میگویند و هیچکس از آن چیزی نمی فهمد پیشنهاد کرده است یک دفتر سپید بعنوان کتاب شعر شان منتشر کنندتا هر کس هر چه میخواهد از آن دفتر نا نوشته بخواند
۶- میگویم : هوشنگ ابتهاج پیشنهاد کرده بود یک خودکاری خودنویسی مدادی قلمدانی چیزی هم کنار آن دفتر سفید بگذارند هر که هر چه دلش خواست در آن بنویسد اسمش را بگذارد شعر
۷-میگوید : شما توده ای هستی؟
۸-میگویم : نه ! چطور مگر ؟
۹-میگوید : سبیل هات شبیه توده ای هاست !
۱۰- میگویم : خداوند ما را ببخشاید و بیامرزاد !
۱۱-میگوید : اینها مگر برادر نیستند ؟ چرا اسم فامیلی یکی شان «ممتاز »است آن یکی « مختار»؟
۱۲- میگویم : چرا از من می پرسی؟ از مامور باسواد و خوش خط اداره ثبت احوال بپرس .
عکاسباشی: نوا جونی