بر ما چه میرود ؟
خبر آمد که شهرام ناظری بسبب عفونت ریوی در بیمارستان است. گویا بیماری اش جدی است . شاید هم خطرناک.
حالا در این دنیای مجازی ، هموطنان ما با توپ و توپخانه به جان هم افتاده اند و باران ناسزا و دشنام از در و دیوار میبارد
یکی میگوید : اگر شجریان هم بمیرد خوشبختانه نسل چسناله خوانان ور می افتد .
آن دیگری میگوید : مگر شهرام ناظری و شجریان چه گلی به سر بشریت زده اند که حالا باید در بیماری و مرگ شان عزا بگیریم ؟
تیر زهر آلود کینه و دشمنی از چهار جهت بسوی این و آن روان است . یکی اسهال طلب است . آن دیگری استمرار طلب . این یکی بر انداز است آن دیگری کورش طلب !
من بعنوان یک ایرانی نه موسیقی شجریان را دوست میدارم نه موسیقی شهرام ناظری را. بارها هم گفته ام و نوشته ام که از این نوع موسیقی - یا بقول بامداد از این مدیحه تباهی - خسته شده ام اما این دلیل نمیشود که دیگران را بسبب علاقه شان به این موسیقی زیر رگبار دشنام بگیرم
من روزگارانی که در آرژانتین بودم به موسیقی شجریان گوش میدادم و لذت هم میبردم چرا که آنرا واگویی مصیبت هایی که بر ما رفته است تلقی میکردم اما رفته رفته بی آنکه خود بخواهم از این نوع موسیقی فاصله گرفتم اما آیا این باید بهانه ای بدستم بدهد تا میلیونها نفر دوستداران و خواستاران آن را به رگبارببندم ؟
دیروز در هواپیما کلیپی از رضا پهلوی را میدیدم که میگفت اگر معاهده ترکمنچای نبود حالا سمرقند و بخارا به ایران تعلق داشت
او بسبب چهل سال دوری از ایران و نا آشنایی با تاریخ ، نمیدانست که در معاهده ترکمنچای شانزده شهر قفقاز را از دست داده ایم نه سمرقند و بخارا را .
حالا بیا ببین این خلایق ایرانی چه الم شنگه و چه جار و جنجال و یقه درانی ها و های و هویی راه انداخته اند و چه بشکن و بالا بنداز هایی میفرمایند .
و جالب اینجاست که این هیاهو گران خود نیز نمیدانند سمرقند و بخارا چگونه و چرا از کف مان رفته است ؟
کاریکاتوریست و طراح معروف ایرانی - توکا نیستانی - طرحی از رضا پهلوی کشیده بود . طرحی که به مزاج و مذاق سلطنت طلبان خوش نیامد . ناگهان بارانی از ناسزا و دشنام و اتهام بسوی توکای بیچاره سرازیر شد و من که یکی دو سه تا از کامنت ها را خواندم عرق شرم بر سیمایم نشست و گفتم : این جمهوری نکبتی اگر هیچ خدمتی به ما و میهن ما نکرده باشد در عوض توانسته است انبان ما را از فحش و دشنام پر کند .
راستی ، ما با این قبیله خشم و بی خردی رهسپار کجاییم ؟
حالا در این دنیای مجازی ، هموطنان ما با توپ و توپخانه به جان هم افتاده اند و باران ناسزا و دشنام از در و دیوار میبارد
یکی میگوید : اگر شجریان هم بمیرد خوشبختانه نسل چسناله خوانان ور می افتد .
آن دیگری میگوید : مگر شهرام ناظری و شجریان چه گلی به سر بشریت زده اند که حالا باید در بیماری و مرگ شان عزا بگیریم ؟
تیر زهر آلود کینه و دشمنی از چهار جهت بسوی این و آن روان است . یکی اسهال طلب است . آن دیگری استمرار طلب . این یکی بر انداز است آن دیگری کورش طلب !
من بعنوان یک ایرانی نه موسیقی شجریان را دوست میدارم نه موسیقی شهرام ناظری را. بارها هم گفته ام و نوشته ام که از این نوع موسیقی - یا بقول بامداد از این مدیحه تباهی - خسته شده ام اما این دلیل نمیشود که دیگران را بسبب علاقه شان به این موسیقی زیر رگبار دشنام بگیرم
من روزگارانی که در آرژانتین بودم به موسیقی شجریان گوش میدادم و لذت هم میبردم چرا که آنرا واگویی مصیبت هایی که بر ما رفته است تلقی میکردم اما رفته رفته بی آنکه خود بخواهم از این نوع موسیقی فاصله گرفتم اما آیا این باید بهانه ای بدستم بدهد تا میلیونها نفر دوستداران و خواستاران آن را به رگبارببندم ؟
دیروز در هواپیما کلیپی از رضا پهلوی را میدیدم که میگفت اگر معاهده ترکمنچای نبود حالا سمرقند و بخارا به ایران تعلق داشت
او بسبب چهل سال دوری از ایران و نا آشنایی با تاریخ ، نمیدانست که در معاهده ترکمنچای شانزده شهر قفقاز را از دست داده ایم نه سمرقند و بخارا را .
حالا بیا ببین این خلایق ایرانی چه الم شنگه و چه جار و جنجال و یقه درانی ها و های و هویی راه انداخته اند و چه بشکن و بالا بنداز هایی میفرمایند .
و جالب اینجاست که این هیاهو گران خود نیز نمیدانند سمرقند و بخارا چگونه و چرا از کف مان رفته است ؟
کاریکاتوریست و طراح معروف ایرانی - توکا نیستانی - طرحی از رضا پهلوی کشیده بود . طرحی که به مزاج و مذاق سلطنت طلبان خوش نیامد . ناگهان بارانی از ناسزا و دشنام و اتهام بسوی توکای بیچاره سرازیر شد و من که یکی دو سه تا از کامنت ها را خواندم عرق شرم بر سیمایم نشست و گفتم : این جمهوری نکبتی اگر هیچ خدمتی به ما و میهن ما نکرده باشد در عوض توانسته است انبان ما را از فحش و دشنام پر کند .
راستی ، ما با این قبیله خشم و بی خردی رهسپار کجاییم ؟