آقا ! این روز ها حال مان چندان تعریفی ندارد . نمیدانیم از پیری است یا اینکه اوضاع احوال شلم شوربا و قاراشمیش دنیا ما را دارد اینجوری از پا می اندازد .
شب ها خواب مان نمی برد . یعنی یکی دو ساعت می خوابیم ؛ ده دوازده ساعت بیداریم . خواب مان هم که خواب نیست ؛ فی الواقع جان کندن است !
یاد غلامحسین ساعدی بخیر . میگفت : هم از خوابیدن می ترسم هم از بیداری .
می پرسیدیم : چرا ؟
میگفت : وقتی میخوابم آنقدر کابوس های وحشتناک می بینم که غرق عرق از خواب می پرم ؛ وقتی هم بیدارم از اینهمه نامردمی و شقاوتی که در گوشه و کنار جهان جاری است تنم میلرزد .
بگمانم ما هم همین بیماری مرحوم ساعدی را گرفته ایم . هم از خوابیدن می ترسیم هم از بیداری .
دیشب داشتیم با خودمان فکر میکردیم آخر ما چه گلی به سر بشریت زده ایم که لایق رفتن به بهشت باشیم ؟ از آنطرف گناه کبیره ای هم که مرتکب نشده ایم ما را توی جهنم بچپانند ! آنهم جهنمی که مار غاشیه و اژدهای هفت سر و درخت زقوم و نکیر و منکر و گرزهای آتشین و کنده نیمسوز دارد ! بنا بر این اگر فردا پس فردا کپه مرگ مان را گذاشتیم و غزل خدا حافظی را خواندیم جای مان کجاست ؟ بالاخره ما باید یک جوری خر خودمان را از پل بگذرانیم . خلاف عرض میکنیم ؟
توی این فکر و خیالات بودیم که یادمان آمد جایی خوانده ایم که حضرت باریتعالی یک محل نه چندان خوش آب و هوایی ساخته است که به آن میگویند " اعراف "
اعراف ؛ نه بهشت است نه جهنم . بگمانم مثل همین قم خودمان باشد که بین جهنم تهران و بهشت اصفهان قرار گرفته است ! خیال مان راحت شد که ما نه جهنمی ؛ نه بهشتی ؛ بلکه اعرافی هستیم ! هر چند از قدیم گفته اند : گرگ بیند دنبه اندر خواب خویش !1
اعراف جایی است که خداوند تبارک و تعالی ! بندگان دست و پا چلفتی و ببوی خودش را که عرضه هیچگونه گناه کبیره و صغیره ای را نداشته اند راهی آنجا میکند تا برای خودشان بچرند !
حضرت سعدی ه شعری در باره " اعراف " سروده و فرموده اند :
ای سیر ؛ ترا نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آنکه به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است .
بفرموده علمای اعلام و مشایخ محاسن دراز اسلام ؛ تنها بدی اعراف این است که در آنجا بجای حور و غلمان ؛ یک مشت ننه شله پز و سکینه سلطان و عمه غزی و شاباجی شله و ماه سلطان خانوم به عشوه گری مشغولند و اعراف نشینان ترجیح میدهند با گاوی ؛ خری ؛ فیلی ؛ پشه ای یا کرگدنی خاک بر سری شان را انجام بدهند !!
همینقدر که توی اعراف کنده نیمسوز توی ماتحت آدم نمی چپانند باید صد هزار بار بدرگاه حضرت باریتعالی شکر گزار بود !
کنده نیمسوز شوخی بر دار نیست ها !!
شب ها خواب مان نمی برد . یعنی یکی دو ساعت می خوابیم ؛ ده دوازده ساعت بیداریم . خواب مان هم که خواب نیست ؛ فی الواقع جان کندن است !
یاد غلامحسین ساعدی بخیر . میگفت : هم از خوابیدن می ترسم هم از بیداری .
می پرسیدیم : چرا ؟
میگفت : وقتی میخوابم آنقدر کابوس های وحشتناک می بینم که غرق عرق از خواب می پرم ؛ وقتی هم بیدارم از اینهمه نامردمی و شقاوتی که در گوشه و کنار جهان جاری است تنم میلرزد .
بگمانم ما هم همین بیماری مرحوم ساعدی را گرفته ایم . هم از خوابیدن می ترسیم هم از بیداری .
دیشب داشتیم با خودمان فکر میکردیم آخر ما چه گلی به سر بشریت زده ایم که لایق رفتن به بهشت باشیم ؟ از آنطرف گناه کبیره ای هم که مرتکب نشده ایم ما را توی جهنم بچپانند ! آنهم جهنمی که مار غاشیه و اژدهای هفت سر و درخت زقوم و نکیر و منکر و گرزهای آتشین و کنده نیمسوز دارد ! بنا بر این اگر فردا پس فردا کپه مرگ مان را گذاشتیم و غزل خدا حافظی را خواندیم جای مان کجاست ؟ بالاخره ما باید یک جوری خر خودمان را از پل بگذرانیم . خلاف عرض میکنیم ؟
توی این فکر و خیالات بودیم که یادمان آمد جایی خوانده ایم که حضرت باریتعالی یک محل نه چندان خوش آب و هوایی ساخته است که به آن میگویند " اعراف "
اعراف ؛ نه بهشت است نه جهنم . بگمانم مثل همین قم خودمان باشد که بین جهنم تهران و بهشت اصفهان قرار گرفته است ! خیال مان راحت شد که ما نه جهنمی ؛ نه بهشتی ؛ بلکه اعرافی هستیم ! هر چند از قدیم گفته اند : گرگ بیند دنبه اندر خواب خویش !1
اعراف جایی است که خداوند تبارک و تعالی ! بندگان دست و پا چلفتی و ببوی خودش را که عرضه هیچگونه گناه کبیره و صغیره ای را نداشته اند راهی آنجا میکند تا برای خودشان بچرند !
حضرت سعدی ه شعری در باره " اعراف " سروده و فرموده اند :
ای سیر ؛ ترا نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آنکه به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است .
بفرموده علمای اعلام و مشایخ محاسن دراز اسلام ؛ تنها بدی اعراف این است که در آنجا بجای حور و غلمان ؛ یک مشت ننه شله پز و سکینه سلطان و عمه غزی و شاباجی شله و ماه سلطان خانوم به عشوه گری مشغولند و اعراف نشینان ترجیح میدهند با گاوی ؛ خری ؛ فیلی ؛ پشه ای یا کرگدنی خاک بر سری شان را انجام بدهند !!
همینقدر که توی اعراف کنده نیمسوز توی ماتحت آدم نمی چپانند باید صد هزار بار بدرگاه حضرت باریتعالی شکر گزار بود !
کنده نیمسوز شوخی بر دار نیست ها !!