در آن جغرافیای زوال اگر آزادی را بستایی
اگر لبخندی بر لبانت بنشیند
اگر همسایه ات را دوست بداری
اگر بر مرگ عزیزی اشکی بیفشانی
اگر در ظلمتکده ای شمعی بیفروزی
اگر سگی را بنوازی
اگر گرسنه ای را به نانی مهمان کنی
اگر چشم بگشایی
اگر به آوای تذروی گوش بسپاری
اگر از آسمان و آب و دریا تصویری بسازی
اگر نغمه ای ساز دهی
اگر رنگین پوش بمانی
اگر موهایت را به دست باد دهی
اگر…….
یا در زندانی
یا در گورستان
آه ای جغرافیای زوال
آه ای سرزمین درد
(با یاد بکتاش آبتین )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر