دنبال کننده ها

۵ مهر ۱۳۹۸

می خوانم و می خوانم

می خوانم و می خوانم
دوست شاعر هنرمند دلسوخته ام محمد جلالی«میم. سحر » سوز و سازها و التهابات روحی و درونی خود را در این دو بیت بازتاب داده است
دیری است که مهجور و پریشانم من
چون برگ خزان به چنگ توفانم من
آن مرغک دور از آشیانم که هنوز
با حنجره بریده می خوانم من
در پاسخش چنین نوشتم 
من شاعرم و زاده ایرانم من
مرغ سحرم ، شعر و غزلخوانم من
هرچند مرا ز آشیانم راندند
میخوانم و میخوانم و میخوانم من
صد البته بقول مهدی جان اخوان
شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد
من مرثیه گوی دل دیوانه خویشم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر