بر زمینهی سُربی صبح
سوار
خاموش ایستاده است
و یالِ بلندِ اسبش در باد
پریشان میشود.
خدایا خدایا
سواران نباید ایستاده باشند
هنگامی که
حادثه اخطار میشود.
سواران نباید ایستاده باشند
هنگامی که
حادثه اخطار میشود.
کنارِ پرچینِ سوخته
دختر
خاموش ایستاده است
و دامنِ نازکش در باد
تکان میخورد.
دختر
خاموش ایستاده است
و دامنِ نازکش در باد
تکان میخورد.
خدایا خدایا
دختران نباید خاموش بمانند
هنگامی که مردان
نومید و خسته
پیر میشوند.
دختران نباید خاموش بمانند
هنگامی که مردان
نومید و خسته
پیر میشوند.
الف- بامداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر