از من می پرسد : آقای گیله مرد ! آرزو که بر جوانان عیب نیست . آمدیم همین فردا پس فردا معجزه ای شد و این حکومت نکبتی آخوندی کله پا شد و همه آیات عظام و علمای اعلام رفتند غاز چرانی . شما چه پیشنهادی برای حکومتگران آینده داری ؟
می پرسم : من ؟
میگوید : بله ! حضرتعالی !
میگویم : یکی را به ده راه نمیدادند میگفت تیر و ترکشم را ببرید خانه کدخدا ! آخر من چیکاره ام ؟ رمالم ؟ کدخدای جوشقانم ؟ عامل زواره ام ؟ خادم مساجدم ؟ موذن مناره ام ؟ فیلسوفم ؟ دانشمندم ؟ چیکاره ام آخر ای بنده خدا ؟ میخواهید با طناب پوسیده یک بقال باشی ینگه دنیایی دو باره ملت را به عشق مار گرفتن بفرستید ته چاه ؟
میگوید : شما چیکار داری به این کارها ؟ جوابم را بده و بیخودی هم طفره نرو
میگویم : ببین کاکو ! حکومت آینده ایران باید مدت سه چهار سال همه مرزهای زمینی و دریایی و هوایی و فرا زمینی خود را بروی شاه اللهی ها ، مصدقی ها ، مریم تابان ها ، توده ای ها ، توده نفتی ها ، بنی صدری ها ، فداییان و اذناب هزار رنگ شان ، پیکاری ها ، راه کارگری ها ، پوتین چی ها ، چینی چی ها ، فداییان کاسترو ، چه گوارا چی ها ، کمونیست های کراواتی بدون عمامه . عمامه داران کمونیست بی کراوات ، مفسران و تحلیلگران ایرانی ، سینه چاکان حزب سه نفره کولیگری موسوم به حزب کمونیست کارگری ، فداییان رحمان اوف ها ، پان ترک ها و پان عرب ها ببندد و نگذارد پای شان به خاک ایران برسد تا بشود سر و سامانی به کارها داد .
با حیرت می پرسد : چرا آخر ؟
میگویم : برای اینکه همینها میروند ایران و در چشم بر هم زدنی گند میزنند به جانفشانی های ملت و دو باره میشویم همانی که بودیم ، بلکه هم بد تر ...
می پرسم : من ؟
میگوید : بله ! حضرتعالی !
میگویم : یکی را به ده راه نمیدادند میگفت تیر و ترکشم را ببرید خانه کدخدا ! آخر من چیکاره ام ؟ رمالم ؟ کدخدای جوشقانم ؟ عامل زواره ام ؟ خادم مساجدم ؟ موذن مناره ام ؟ فیلسوفم ؟ دانشمندم ؟ چیکاره ام آخر ای بنده خدا ؟ میخواهید با طناب پوسیده یک بقال باشی ینگه دنیایی دو باره ملت را به عشق مار گرفتن بفرستید ته چاه ؟
میگوید : شما چیکار داری به این کارها ؟ جوابم را بده و بیخودی هم طفره نرو
میگویم : ببین کاکو ! حکومت آینده ایران باید مدت سه چهار سال همه مرزهای زمینی و دریایی و هوایی و فرا زمینی خود را بروی شاه اللهی ها ، مصدقی ها ، مریم تابان ها ، توده ای ها ، توده نفتی ها ، بنی صدری ها ، فداییان و اذناب هزار رنگ شان ، پیکاری ها ، راه کارگری ها ، پوتین چی ها ، چینی چی ها ، فداییان کاسترو ، چه گوارا چی ها ، کمونیست های کراواتی بدون عمامه . عمامه داران کمونیست بی کراوات ، مفسران و تحلیلگران ایرانی ، سینه چاکان حزب سه نفره کولیگری موسوم به حزب کمونیست کارگری ، فداییان رحمان اوف ها ، پان ترک ها و پان عرب ها ببندد و نگذارد پای شان به خاک ایران برسد تا بشود سر و سامانی به کارها داد .
با حیرت می پرسد : چرا آخر ؟
میگویم : برای اینکه همینها میروند ایران و در چشم بر هم زدنی گند میزنند به جانفشانی های ملت و دو باره میشویم همانی که بودیم ، بلکه هم بد تر ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر