هدیه تولد
نوا جونی بدو بدو میآید سراغم و با شادی کودکانه ای میگوید : بابا بزرگ! یک هدیه برایت دارم
میگویم : چه هدیه ای عزیزم؟
مشتش را باز میکند و یک سکه یک سنتی میگذارد توی دستم و میگوید : تولدت موبارک بابا بزرگ!
می بوسمش و سکه را توی جیبم میگذارم. امروز صبح اول وقت زنگ میزند و برایم ترانه تولدت مبارک را بفارسی میخواند. به مبارک میگوید موبارک! به شمع هم میگوید شام!
وقتی خواندنش تمام میشود میگوید : بابا بزرگ! آن سکه ای را که بهت دادم گم نکنی ها!!.یک جایی بگذار گم نشود. هدیه تولدت هست ها!!
این بهترین هدیه تولدی است که در عمرم گرفته ام.
میگویم : چه هدیه ای عزیزم؟
مشتش را باز میکند و یک سکه یک سنتی میگذارد توی دستم و میگوید : تولدت موبارک بابا بزرگ!
می بوسمش و سکه را توی جیبم میگذارم. امروز صبح اول وقت زنگ میزند و برایم ترانه تولدت مبارک را بفارسی میخواند. به مبارک میگوید موبارک! به شمع هم میگوید شام!
وقتی خواندنش تمام میشود میگوید : بابا بزرگ! آن سکه ای را که بهت دادم گم نکنی ها!!.یک جایی بگذار گم نشود. هدیه تولدت هست ها!!
این بهترین هدیه تولدی است که در عمرم گرفته ام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر