آقا ! اگر فحش مان نمیدهید و نمیگویید این آقای گیله مرد عقلش را از دست داده است و دارد قصه چهل طوطی میگوید ؛ باید خدمت تان عرض کنیم که اینهمه کشت و کشتار ها و بگیر و ببند ها و غل و زنجیر ها و دار زدن ها و شکم دریدن ها یی که در این ششصد هفتصد سال گذشته در ایران انجام شده است همه اش تقصیر آقای سعدی است !
چه فرمودید ؟ کدام سعدی ؟
همین ابومحمد شیخ مشرف الدین مصلح بن عبدالله بن مشرف سعدی شیرازی که بسال 585 هجری قمری به این کره خاکی نزول اجلال فرموده اند .
آقا ! ما میگوییم اگر جناب شاه عباس کبیر ! در شکم دریدن ها و شقه کردن آدمیان و زنده خوری مخالفان شان ؛ روی جناب انوشیروان عادل ! را سپید کرده اند .
- اگر جناب آقای نادر شاه - یا بقول بعضی ها فرزند شمشیر - در کله منار ساختن و چشم در آوردن و کشتن مخالفان ؛ دست جناب آقای چنگیز و تیمور و یزید بن مهلب و شمر بن ذی الجوشن و یزید بن معاویه را از پشت بسته اند .
- اگر سلطان صاحبقران و ابوی محترم و پدر بزرگ محترم ترشان ؛ در دریدن و و دار زدن و شمع آجین کردن و تکه پاره کردن آدمیان ؛ یک لحظه درنگ نمی فرموده اند .
- اگر آقای شاهنشاه آریامهرمان با ساواک و اوین و فلک الافلاک و پنهان پژوهانش ؛ صغیر و کبیر را از نعمت زندان و شکنجه و هراس محروم نمی فرموده اند .
- اگر همین آقای امام مان رحمت الله علیه ! و جانشین بر حق شان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای رهبر مسلمانان جهان و توابع ! کشتند و سوختند و دریدند و دوختند و سپوختند و همچنان می سپوزند .
همه اینها تقصیر همین آقای سعدی است . همین آقای ابومحمد شیخ مشرف الدین مصلح بن عبدالله بن مشرف سعدی شیرازی که ما قرن هاست فرمایشات ایشان را حلوا حلوا می کنیم و هیچکس هم جرات ندارد بگوید بالای چشم ایشان ابروست و به مرغ آقا هم نمیشود گفت کیش !
میفرمایید چطور ؟ پس بخوانید :
امروز بکش ؛ چو می توان کشت
کاتش چو بلند شد جهان سوخت
مگذار که زه کند کمان را
دشمن ؛ که به تیر می توان دوخت .
اینکه آقای عظما مدام دژمن دژمن میکند خیال میکنید این حرفها و دشمن سازی ها و دشمن هراسی هایش را از زیر تنبان عمه جانش در آورده ؟
من حاضرم هفت قدم بسوی قبله بردارم و کلام الله مجید را با قید هفتاد قسم جلاله شاهد بیاورم که جناب آقای عظما همین شعر حضرت سعدی را خوانده اند و حالا دارند مو بمو نصایح این شیخ متشرع آسمان جل را عملی میفرمایند .
والله با این مصلحان و فلاسفه ای که ما داشته و داریم شما خیال میکنید اگر زبانم لال دری به تخته ای خورده بود و همین جناب آقای گیله مرد - که تاب تحمل مرگ پروانه و مورچه ای را ندارد و هیچوقت هم بفکر باقیات صالحات خودش نیست - اگر همچون همه غسالان و قوادان و طوافان و حمامیان و سر تراشان و باج گیران و دلاکان و آسیا بانان و غربال بافان و لولیان و لوطیان و نگار شکنان ماضی ! دم گاوی به دستش افتاده بود و بر مسند ریاست و کیاست و مقام کبریایی فرمانروایی مملکت ما می نشست ؛ در کشتن و دریدن و سوختن و سپوختن مخالفان دست کمی از جناب آقای چنگیز و تیمور و نادر و سلطان محمود و آن امام جمارانی و همین آقای عظما داشت ؟
حاشا و لله !
حالا میخواهید بما فحش بدهید ؟ بفرمایید .
بهوش باش که سر در سر زبان ندهی
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد .
عزت شما زیاد .
چه فرمودید ؟ کدام سعدی ؟
همین ابومحمد شیخ مشرف الدین مصلح بن عبدالله بن مشرف سعدی شیرازی که بسال 585 هجری قمری به این کره خاکی نزول اجلال فرموده اند .
آقا ! ما میگوییم اگر جناب شاه عباس کبیر ! در شکم دریدن ها و شقه کردن آدمیان و زنده خوری مخالفان شان ؛ روی جناب انوشیروان عادل ! را سپید کرده اند .
- اگر جناب آقای نادر شاه - یا بقول بعضی ها فرزند شمشیر - در کله منار ساختن و چشم در آوردن و کشتن مخالفان ؛ دست جناب آقای چنگیز و تیمور و یزید بن مهلب و شمر بن ذی الجوشن و یزید بن معاویه را از پشت بسته اند .
- اگر سلطان صاحبقران و ابوی محترم و پدر بزرگ محترم ترشان ؛ در دریدن و و دار زدن و شمع آجین کردن و تکه پاره کردن آدمیان ؛ یک لحظه درنگ نمی فرموده اند .
- اگر آقای شاهنشاه آریامهرمان با ساواک و اوین و فلک الافلاک و پنهان پژوهانش ؛ صغیر و کبیر را از نعمت زندان و شکنجه و هراس محروم نمی فرموده اند .
- اگر همین آقای امام مان رحمت الله علیه ! و جانشین بر حق شان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای رهبر مسلمانان جهان و توابع ! کشتند و سوختند و دریدند و دوختند و سپوختند و همچنان می سپوزند .
همه اینها تقصیر همین آقای سعدی است . همین آقای ابومحمد شیخ مشرف الدین مصلح بن عبدالله بن مشرف سعدی شیرازی که ما قرن هاست فرمایشات ایشان را حلوا حلوا می کنیم و هیچکس هم جرات ندارد بگوید بالای چشم ایشان ابروست و به مرغ آقا هم نمیشود گفت کیش !
میفرمایید چطور ؟ پس بخوانید :
امروز بکش ؛ چو می توان کشت
کاتش چو بلند شد جهان سوخت
مگذار که زه کند کمان را
دشمن ؛ که به تیر می توان دوخت .
اینکه آقای عظما مدام دژمن دژمن میکند خیال میکنید این حرفها و دشمن سازی ها و دشمن هراسی هایش را از زیر تنبان عمه جانش در آورده ؟
من حاضرم هفت قدم بسوی قبله بردارم و کلام الله مجید را با قید هفتاد قسم جلاله شاهد بیاورم که جناب آقای عظما همین شعر حضرت سعدی را خوانده اند و حالا دارند مو بمو نصایح این شیخ متشرع آسمان جل را عملی میفرمایند .
والله با این مصلحان و فلاسفه ای که ما داشته و داریم شما خیال میکنید اگر زبانم لال دری به تخته ای خورده بود و همین جناب آقای گیله مرد - که تاب تحمل مرگ پروانه و مورچه ای را ندارد و هیچوقت هم بفکر باقیات صالحات خودش نیست - اگر همچون همه غسالان و قوادان و طوافان و حمامیان و سر تراشان و باج گیران و دلاکان و آسیا بانان و غربال بافان و لولیان و لوطیان و نگار شکنان ماضی ! دم گاوی به دستش افتاده بود و بر مسند ریاست و کیاست و مقام کبریایی فرمانروایی مملکت ما می نشست ؛ در کشتن و دریدن و سوختن و سپوختن مخالفان دست کمی از جناب آقای چنگیز و تیمور و نادر و سلطان محمود و آن امام جمارانی و همین آقای عظما داشت ؟
حاشا و لله !
حالا میخواهید بما فحش بدهید ؟ بفرمایید .
بهوش باش که سر در سر زبان ندهی
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد .
عزت شما زیاد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر