میگوید : من یک یهودی ایرانی هستم .نوروز و سده و چهارشنبه سوری را جشن میگیرم . زمانی که ایران بودم ماه رمضان که میشد از ترس مسلمانها روزه میگرفتم . ماه محرم که میشد لباس سیاه می پوشیدم و به تماشای عزا داری مسلمانها میرفتم و گهگاه گریه هم میکردم . شاید هم به حال خودم گریه میکردم که توی مخمصه عجیبی گیر افتاده بودم .
میگویم : خب !
میگوید : زنم مسلمان لبنانی است . گهگاه نماز میخواند . گهگاه روزه میگیرد . گهگاه حجاب اسلامی هم دارد . عید فطر و عید قربان را جشن میگیرد . گوشت خوک نمیخورد . شراب هم نمی نوشد .
میگویم : عجب !!
میگوید : دخترم مسیحی است . مسیحی مارونی است . کریسمس که میشود خانه را چراغان میکند . به کلیسا میرود . هدیه میگیرد و هدیه میدهد . شراب هم می نوشد .
میگویم : خب !
میگوید : شوهر دخترم بودایی است . پیرو مذهب " مهایانه " است . گوشت نمی خورد . کشته و مرده مار و مور و ملخ و همه حیوانات عالم است .آداب و رسوم خاص خودش را دارد .هرگز هم دروغ نمیگوید .
میگویم : عجب ؟ عجب ؟!
میگوید : پسرم بهایی است . نه مشروب میخورد نه سیگار میکشد . زن چینی گرفته است .نمیدانم زنش چه دینی دارد . بگمانم کنفوسیوسی است
میخندم و میگویم : حالا که از هر قوم و قبیله و دین و آیینی توی خانواده تان پیدا میشود چطور است اسم خانواده شما را بگذاریم سازمان ملل خانوادگی ؟
میگویم : خب !
میگوید : زنم مسلمان لبنانی است . گهگاه نماز میخواند . گهگاه روزه میگیرد . گهگاه حجاب اسلامی هم دارد . عید فطر و عید قربان را جشن میگیرد . گوشت خوک نمیخورد . شراب هم نمی نوشد .
میگویم : عجب !!
میگوید : دخترم مسیحی است . مسیحی مارونی است . کریسمس که میشود خانه را چراغان میکند . به کلیسا میرود . هدیه میگیرد و هدیه میدهد . شراب هم می نوشد .
میگویم : خب !
میگوید : شوهر دخترم بودایی است . پیرو مذهب " مهایانه " است . گوشت نمی خورد . کشته و مرده مار و مور و ملخ و همه حیوانات عالم است .آداب و رسوم خاص خودش را دارد .هرگز هم دروغ نمیگوید .
میگویم : عجب ؟ عجب ؟!
میگوید : پسرم بهایی است . نه مشروب میخورد نه سیگار میکشد . زن چینی گرفته است .نمیدانم زنش چه دینی دارد . بگمانم کنفوسیوسی است
میخندم و میگویم : حالا که از هر قوم و قبیله و دین و آیینی توی خانواده تان پیدا میشود چطور است اسم خانواده شما را بگذاریم سازمان ملل خانوادگی ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر