شیخ محمود شبستری نویسنده مثنوی گلشن راز در قرن هشتم میزیست
در اشعار او اشاراتی علمی پیرامون جهان هستی و کهکشان بیکران آنچنان است که انسان را به حیرت وامیدارد
این شعر از اوست :
جهان را سر بسر آیینه می دان
به هریک ذره ای ، صد مهر تابان
اگر یک قطره را دل بر شکافی
برون آید از آن صد مهر تابان
در مثنوی اسرار نامه عطار نیشابوری نیز از این اشارت های علمی فراوان است اما از آنجا که خردورزانی چون عطار و شیخ محمود شبستری در چنبر عرفان ایرانی گیر افتاده بودند ،همه این پدیده های علمی را به مقوله ای بنام عالم بالا و عالم علیا وصل کرده اند
ببینید عطار نیشابوری چه تلقی شگفت انگیزی از جهان هستی دارد :
زمین در زیر این نه طاق خضرا
چو خشخاشی بود بر روی دریا
تو خود بنگر کزین خشخاش چندی ؟
سزد تا بر بروت خود بخندی
در اشعار او اشاراتی علمی پیرامون جهان هستی و کهکشان بیکران آنچنان است که انسان را به حیرت وامیدارد
این شعر از اوست :
جهان را سر بسر آیینه می دان
به هریک ذره ای ، صد مهر تابان
اگر یک قطره را دل بر شکافی
برون آید از آن صد مهر تابان
در مثنوی اسرار نامه عطار نیشابوری نیز از این اشارت های علمی فراوان است اما از آنجا که خردورزانی چون عطار و شیخ محمود شبستری در چنبر عرفان ایرانی گیر افتاده بودند ،همه این پدیده های علمی را به مقوله ای بنام عالم بالا و عالم علیا وصل کرده اند
ببینید عطار نیشابوری چه تلقی شگفت انگیزی از جهان هستی دارد :
زمین در زیر این نه طاق خضرا
چو خشخاشی بود بر روی دریا
تو خود بنگر کزین خشخاش چندی ؟
سزد تا بر بروت خود بخندی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر