آوارگان ایرانی و یهودیان
در سال 1939 میلادی ؛ پس از حمله هیتلر به همه بنیاد ها و موسسات یهودیان ؛ یک آقای یهودی به یک آژانس مسافرتی در برلن میرود تا بلیطی بخرد و از کشور آلمان خارج بشود .
مسئول فروش بلیط از او می پرسد : کجا میخواهی بروی ؟
میگوید : نمیدانم
مسئول آژانس یک نقشه دنیا به دستش میدهد ومیگوید : انتخاب کن !
مرد یهودی خوب به نقشه نگاه میکند . هی بالا و پایینش میبرد . هی از چپ به راست و هی از راست به چپ واکاوی اش میکند . دست آخر می پرسد : نقشه دیگری ندارید ؟
پس از گذر بیش از هفتاد سال ؛ انگار آوارگان و پناه جویان ایرانی به همان سرنوشت آن انسان آواره یهودی گرفتار آمده اند .
در سال 1939 میلادی ؛ پس از حمله هیتلر به همه بنیاد ها و موسسات یهودیان ؛ یک آقای یهودی به یک آژانس مسافرتی در برلن میرود تا بلیطی بخرد و از کشور آلمان خارج بشود .
مسئول فروش بلیط از او می پرسد : کجا میخواهی بروی ؟
میگوید : نمیدانم
مسئول آژانس یک نقشه دنیا به دستش میدهد ومیگوید : انتخاب کن !
مرد یهودی خوب به نقشه نگاه میکند . هی بالا و پایینش میبرد . هی از چپ به راست و هی از راست به چپ واکاوی اش میکند . دست آخر می پرسد : نقشه دیگری ندارید ؟
پس از گذر بیش از هفتاد سال ؛ انگار آوارگان و پناه جویان ایرانی به همان سرنوشت آن انسان آواره یهودی گرفتار آمده اند .
۱ نظر:
با این تفاوت که اندکی بعد نصف جهان منهای مسلمانان سوسمار خوار دست به دست هم دادند تا خانه ای جدید برای یهودیان آواره بسازند و آثار آن خانه نیز امروزه به خوبی مشخص است ولی ما ایرانیان 35 سال که نه 1400 سال است که در بدر و آواره ایم.
در این صورت ما هیچ شباهتی با آنها نداریم مگر اینکه بخواهیم آوارگی 1000 ساله ی بنی اسراییل را وارد این معادله کنیم.
ارسال یک نظر