حیف نان گندم ......
روستا زاده ای را به مدرسه گذاشتند .چند سالی گذشت . وقتی به روستایش باز گشت ،اهالی روستا او را مردی عامی یافتند .
پدر پرسید : در این مدت دراز ،عمر به چه گذاشتی ؟؟
گفت : یک روز من بیمار میشدم یک روز استادم ! ،یک روز من به گرمابه میرفتم یک روز استادم !.یک روز من جامه می شستم یک روز استادم .و روز هفتم آدینه بود !!!
حالا حکایت ماست در این ینگه دنیا :
** توی همین امریکا ،هستند هموطنانی که سی سال است نان گندم و برنج امریکایی میل میفرمایند ، اما هنوز که هنوز است به قدرتی خدا ، دو کلام انگلیسی یاد نگرفته اند تا اگر فردا پس فردا ، خدای نکرده ، کپه ی مرگ شان را گذاشتند دستکم بتوانند جواب نکیر و منکر را بدهند !!
***هستند آدمیانی که خیال میکنند لس آنجلس پایتخت کالیفرنیاست !
***هستند آدمیانی که هنوز فرق بین washington .D.C و ایالت واشنگتن را نمی دانند !!
***هستند آدمیانی که اگر از ایشان بخواهید ده دلار برای ایجاد فلان کتابخانه کمک کنند ،فورا هزار و یک دلیل برای شما میآورند و آنقدر آبغوره میچلانند که از شکر خوردن خودتان پشیمان میشوید ، اما اگر بگویید میخواهید برای شام غریبان و اسیری زینب و ناکامی قاسم شله زرد و آش نذری درست کنید ،فورا دسته چک شان را از جیب شان در میآورند و چکی برای تان می نویسند که می توانید بمدت ده سال ،برای ده هزار نفر ، آش نذری و شله زرد فراهم کنید !!!
*** هنوز هستند آدمیانی که دعوای اصلی شان این است که رضا شاه را انگلیسی ها آورده بودند یا نه ؟؟!!
***هنوز هستند آدمیانی که از زمان تقی زاده و قوام السلطنه و دکتر مصدق و کودتای 28 مرداد و آیت الله کاشانی ،پای شان را به قرن بیست و یکم نگذاشته اند !!
*** هنوز هستند آدمیانی که از دولت امریکا ،حقوق باز نشستگی و مزایای بیمه های درمانی و آپارتمان مجانی میگیرند و دست هم به سیاه و سفید نمی زنند، اما چنان از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی !!تعریف و تمجید میفرمایند که انگار مرحوم استالین این نعمات اینجهانی را تقدیم شان کرده است !!!
***هنوز هستند آدمیانی که خیال میکنند اعلیحضرت همایون رضا شاه دوم ! بزودی بر تخت سلطنت جلوس خواهند فرمود و آنها دو باره وزیر و وکیل و دالاندار و قاپوچی باشی خواهند شد !!
*** هنوز هستند آدمیانی که پس ازسی و چند سال ، همچنان " تیمسار " و "جناب سرهنگ " و " والاحضرت " و "حضرت والا " هستند و انگار نه انگار که به قول معروف : گاو آمد و خورد دفتر پارین را ...
*** هنوز هستند آدمیانی که پول میدهند و " شکر زیادی " میل میفرمایند و به صحرای جنون هم افتاده اند !
*** هنوز هستند آدمیانی که پی گور کنده میگردند تا بگیرند تویش بخوابند !
*** هنوز هستند آدمیانی که عینهو سگ کاهدانی را میمانند .فقط پارس میکنند اما یک قدم جلو نمیگذارند .
*** هنوز هستند آدمیانی که در این سی و چند سال ، پای شان را به موزه ای ، کتابخانه ای ، موسسه ای ، انجمنی ، اپرایی ،جایی ، نگذاشته اند و هنوز هم در حال و هوای مراد برقی و صمد آقا و ننه ی صمد آقا زندگی میکنند !!
***هستند آدمیانی که خیال میکنند مثلا نوام چامسکی ؛ نوعی صندلی لهستانی و جان اشتاین بک یک نوع پلوپز ژاپنی است !!!
*** هنوز هستند آدمیانی که هم آش معاویه را میخورند و هم نماز علی را میخوانند !!
*** هنوز هستند آدمیانی ........
خدایا ! باز هم بگویم ؟؟ از خودم خجالت میکشم والله !!!
روستا زاده ای را به مدرسه گذاشتند .چند سالی گذشت . وقتی به روستایش باز گشت ،اهالی روستا او را مردی عامی یافتند .
پدر پرسید : در این مدت دراز ،عمر به چه گذاشتی ؟؟
گفت : یک روز من بیمار میشدم یک روز استادم ! ،یک روز من به گرمابه میرفتم یک روز استادم !.یک روز من جامه می شستم یک روز استادم .و روز هفتم آدینه بود !!!
حالا حکایت ماست در این ینگه دنیا :
** توی همین امریکا ،هستند هموطنانی که سی سال است نان گندم و برنج امریکایی میل میفرمایند ، اما هنوز که هنوز است به قدرتی خدا ، دو کلام انگلیسی یاد نگرفته اند تا اگر فردا پس فردا ، خدای نکرده ، کپه ی مرگ شان را گذاشتند دستکم بتوانند جواب نکیر و منکر را بدهند !!
***هستند آدمیانی که خیال میکنند لس آنجلس پایتخت کالیفرنیاست !
***هستند آدمیانی که هنوز فرق بین washington .D.C و ایالت واشنگتن را نمی دانند !!
***هستند آدمیانی که اگر از ایشان بخواهید ده دلار برای ایجاد فلان کتابخانه کمک کنند ،فورا هزار و یک دلیل برای شما میآورند و آنقدر آبغوره میچلانند که از شکر خوردن خودتان پشیمان میشوید ، اما اگر بگویید میخواهید برای شام غریبان و اسیری زینب و ناکامی قاسم شله زرد و آش نذری درست کنید ،فورا دسته چک شان را از جیب شان در میآورند و چکی برای تان می نویسند که می توانید بمدت ده سال ،برای ده هزار نفر ، آش نذری و شله زرد فراهم کنید !!!
*** هنوز هستند آدمیانی که دعوای اصلی شان این است که رضا شاه را انگلیسی ها آورده بودند یا نه ؟؟!!
***هنوز هستند آدمیانی که از زمان تقی زاده و قوام السلطنه و دکتر مصدق و کودتای 28 مرداد و آیت الله کاشانی ،پای شان را به قرن بیست و یکم نگذاشته اند !!
*** هنوز هستند آدمیانی که از دولت امریکا ،حقوق باز نشستگی و مزایای بیمه های درمانی و آپارتمان مجانی میگیرند و دست هم به سیاه و سفید نمی زنند، اما چنان از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی !!تعریف و تمجید میفرمایند که انگار مرحوم استالین این نعمات اینجهانی را تقدیم شان کرده است !!!
***هنوز هستند آدمیانی که خیال میکنند اعلیحضرت همایون رضا شاه دوم ! بزودی بر تخت سلطنت جلوس خواهند فرمود و آنها دو باره وزیر و وکیل و دالاندار و قاپوچی باشی خواهند شد !!
*** هنوز هستند آدمیانی که پس ازسی و چند سال ، همچنان " تیمسار " و "جناب سرهنگ " و " والاحضرت " و "حضرت والا " هستند و انگار نه انگار که به قول معروف : گاو آمد و خورد دفتر پارین را ...
*** هنوز هستند آدمیانی که پول میدهند و " شکر زیادی " میل میفرمایند و به صحرای جنون هم افتاده اند !
*** هنوز هستند آدمیانی که پی گور کنده میگردند تا بگیرند تویش بخوابند !
*** هنوز هستند آدمیانی که عینهو سگ کاهدانی را میمانند .فقط پارس میکنند اما یک قدم جلو نمیگذارند .
*** هنوز هستند آدمیانی که در این سی و چند سال ، پای شان را به موزه ای ، کتابخانه ای ، موسسه ای ، انجمنی ، اپرایی ،جایی ، نگذاشته اند و هنوز هم در حال و هوای مراد برقی و صمد آقا و ننه ی صمد آقا زندگی میکنند !!
***هستند آدمیانی که خیال میکنند مثلا نوام چامسکی ؛ نوعی صندلی لهستانی و جان اشتاین بک یک نوع پلوپز ژاپنی است !!!
*** هنوز هستند آدمیانی که هم آش معاویه را میخورند و هم نماز علی را میخوانند !!
*** هنوز هستند آدمیانی ........
خدایا ! باز هم بگویم ؟؟ از خودم خجالت میکشم والله !!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر