دنبال کننده ها

۲۷ خرداد ۱۳۹۲

تلخی مکن ای چشمه

تو آب گوارایی ؛ جوشنده ز خارایی
تلخی مکن ای چشمه ؛ گر زهر بنوشانندت
***
نه چنان شکست پشتم که دوباره سر بر آرم
منم آن درخت پیری که نداشت برگ و باری
***
بگذار تا از این شب دشوار بگذریم
آنگه چه مژده ها که به بام سحر بریم
***
در این خزان خبر سرو وگل چه می پرسی ؟
خبر خرابی باغ است و بیکسی نسیم
***
هوشنگ ابتهاج " سایه " 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر