دنبال کننده ها

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲

از حرف های یک شاعر دیوانه .....

سیاست ؛ پناهنده درست میکند . ادبیات اما این کار را نمی کند .
سیاست ؛ حتی شاعر کش است . با تفنگ . شاعر اما گلوله اش " کلمه " است و " عشق "
ای کاش شعر بر جهان حکومت میکرد . ایکاش .
------
...تنهایی برای هنرمند خوب چیزیه . اونو به مرگ - و گاه به زندگی - نزدیک تر میکنه .
تو امریکا ؛ همه هنرمندان خوب  یا تنها هستن یا تو دیوونه خونه ها بدنبال تنهایی میگردن ....
------
....شعر ؛ یعنی بازی با کلمه ها . کلمه هایی که قلب دارن ؛ ریه دارن ؛ مغز دارن ؛ فکر میکنن ؛ درست مثل ما ؛
بعضی هاشون عاقلن ؛ بعضی هاشون هم سمبل حماقت هستن ؛ مثل رییس جمهور .....
شاعر ؛ پزشک کلمه هاست ؛ ...یک پزشک عاشق گوشی رو روی قلب کلمه ها میذاره ؛ ریه هاشونو گوش میکنه؛  گلوشونو می بینه ؛ دست و پا شونو میماله ؛ بعضی وقتا هم با اونا میخوابه ...
باور کن من بارها با کلمه ها خوابیدم ؛ عشق ورزیدم ؛ مخصوصا با کلمه لب ؛ آلت تناسلی  ....
اما خیلیا قاتل کلمه ها هستن ...
---
آه ! اگر موسیقی نبود چه بر سر جهان میآمد .؟

نقل از کتاب : یک نوع زندگی - نوشته دکتر مسعود نقره کار 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر