دنبال کننده ها

۳ آبان ۱۳۹۱

عجب تاریخ نویسانی ؟؟؟؟

رضا قلی خان هدایت نویسنده کتاب " روضه الصفا " در باره قتل ناجوانمردانه امیر کبیر چنین نوشته است : 
" .....میرزا تقی خان ؛ در فین کاشان - که به نزاهت معروف است - ( یعنی آب و هوای خوشی دارد ) ماهی دو موقوف همی زیست ( یعنی حدود دو ماه زندانی بود )و بواسطه تسلط نغم و تغلب ندم ( از شدت ناراحتی و اندوه و افسوس ) در شب هیجدهم ربیع الاول ؛ جهان فانی را بدرود کرد !!!!

آقای اعتماد السلطنه نیز در کتاب " منتظم ناصری "  چنین می نویسد : 
" .....میرزا تقی خان که سابقا امیر نظام و شخص اول دولت بود در قریه فین کاشان وفات یافت " 
جالب اینجاست که میرزا تقی خان امیر کبیر بدست پدر همین مورخ - یعنی حاجی علیخان اعتماد السلطنه بقتل رسیده است .

در کتاب " ناسخ التواریخ " هم میرزا تقی خان لسان الملک سپهر ؛ قتل امیر کبیر را چنین ماستمالی فرموده اند : 
"....پس از مدت یک اربعین که میرزا تقی خان در قریه فین روز گذاشت ؛ از اقتحام حزن و ملال ؛ مزاجش از اعتدال بگشت ؛ سقیم و علیل افتاد ؛ و از فرود انگشتان تا فراز شکم رهین ورم گشت ( یعنی از شدت اندوه بدنش ورم کرد ) و شب دو شنبه هیجدهم ربیع الاول در گذشت !!!

و لابد مجد الاسلام کرمانی حق داشته است که این شعر را در باره تاریخ نگاری حضرت لسان الملک سروده است: 
به تاریخ جهان میرزا تقی رید 
از آنکه خواست تاریخی نویسد 
لسان الملک از آن دادش لقب شاه 
که تا خود ریده خود را بلیسد !!

و اگر امیر کبیر در زمان و زمانه ما میزیست لابد برخی از دوختور پروفسورهای آسیب شناس !چنین می نوشتند : امیر کبیر در قریه فین کاشان دچار برق گرفتگی شد و دار فانی را وداع کرد . 
والله از این دوختور های آسیب شناس هر کاری بر میآید !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر