دنبال کننده ها

۱۵ اسفند ۱۳۹۰

حریق در باد

خاکستر زمان
چون یال باد پریشان
بر شانه ام فرو ریخته است .
احساس میکنم
دیگر سر ستیز نمانده است در مرز باورم
من شاعر حریق در بادم
با باد عشق ورزیده ام
در جنگ باد ؛ زره از تن دریده ام
پرپر شده ام
خاکستر مرا به باد سپارید
باشد که گردبادی از آن بر پا شود

" نصرت رحمانی "

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر