چون یال باد پریشان
بر شانه ام فرو ریخته است .
احساس میکنم
دیگر سر ستیز نمانده است در مرز باورم
من شاعر حریق در بادم
با باد عشق ورزیده ام
در جنگ باد ؛ زره از تن دریده ام
پرپر شده ام
خاکستر مرا به باد سپارید
باشد که گردبادی از آن بر پا شود
" نصرت رحمانی "
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر